• total cost, price without reduction or discount
full price
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Children over five must pay full price for the ticket.
[ترجمه ترگمان]کودکان بالای پنج سال باید بهای کامل بلیط را بپردازند
[ترجمه گوگل]کودکان بیش از پنج باید هزینه کامل برای بلیط پرداخت کنند
[ترجمه گوگل]کودکان بیش از پنج باید هزینه کامل برای بلیط پرداخت کنند
2. If you're over you have to pay full price.
[ترجمه ترگمان]اگه تو بر می گردی باید تاوانش رو پس بدی
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد هستید، باید هزینه کامل را پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد هستید، باید هزینه کامل را پرداخت کنید
3. Pay the full price and you will be refunded at the door, on presentation of a valid card.
[ترجمه ترگمان]قیمت کامل را پرداخت کرده و در هنگام ارائه یک کارت معتبر به در پرداخت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]پرداخت کامل قیمت را پرداخت کنید و در هنگام ارائه یک کارت معتبر به درب بازپرداخت می شود
[ترجمه گوگل]پرداخت کامل قیمت را پرداخت کنید و در هنگام ارائه یک کارت معتبر به درب بازپرداخت می شود
4. Finally he gave in and paid her full price for the remaining three.
[ترجمه ترگمان]بالاخره تسلیم شد و بهای کامل سه نفر باقیمانده را پرداخت
[ترجمه گوگل]در نهایت او به قیمت تمام شده اش برای سه باقی مانده پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت او به قیمت تمام شده اش برای سه باقی مانده پرداخت کرد
5. At full price the set demands as much.
[ترجمه ترگمان]با قیمت کامل، مجموعه به همان اندازه نیاز دارد
[ترجمه گوگل]با قیمت کامل مجموعه ای تقاضا را به همان اندازه افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]با قیمت کامل مجموعه ای تقاضا را به همان اندازه افزایش می دهد
6. Wright exacted the full price for rejection when he scored twice in Boro's recent 4-1 hammering of Leeds.
[ترجمه ترگمان](رایت)وقتی دو بار در ۴ - ۱ سال boro در (لیدز)گل زد، قیمت کامل را برای رد کردن مطالبه کرد
[ترجمه گوگل]رایت قیمت کامل را برای رد شدن در زمانی که دو بار در چهارمین قهرمانی لیدز در بورو به ثمر رساند، پرداخت
[ترجمه گوگل]رایت قیمت کامل را برای رد شدن در زمانی که دو بار در چهارمین قهرمانی لیدز در بورو به ثمر رساند، پرداخت
7. Bond traders will not be willing to pay full price for a bond that has a low interest rate.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان اوراق قرضه تمایلی به پرداخت کامل قیمت اوراق قرضه که نرخ بهره پایینی دارد، نخواهند داشت
[ترجمه گوگل]معامله گران باند حاضر به پرداخت کامل قیمت برای اوراق قرضه که نرخ بهره کم است
[ترجمه گوگل]معامله گران باند حاضر به پرداخت کامل قیمت برای اوراق قرضه که نرخ بهره کم است
8. They was rubbish, and they was full price.
[ترجمه ترگمان]آن ها آشغال بودند و قیمت آن ها تمام شده بود
[ترجمه گوگل]آنها زباله بودند و قیمت آنها کامل بود
[ترجمه گوگل]آنها زباله بودند و قیمت آنها کامل بود
9. Do we have to pay the full price for children?
[ترجمه ترگمان]آیا باید بهای کامل برای کودکان پرداخت کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما باید قیمت کامل را برای کودکان پرداخت کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما باید قیمت کامل را برای کودکان پرداخت کنیم؟
10. He bought a full price ticket.
[ترجمه ترگمان]او یک بلیط با قیمت کامل خرید
[ترجمه گوگل]او بلیط کامل قیمت خریداری کرد
[ترجمه گوگل]او بلیط کامل قیمت خریداری کرد
11. You have never even thought about paying full price for a video disc.
[ترجمه ترگمان]شما هرگز حتی درباره پرداخت کامل قیمت یک دیسک ویدئویی فکر نکرده اید
[ترجمه گوگل]شما هرگز حتی درباره پرداخت کامل قیمت برای یک دیسک ویدیو فکر نکردید
[ترجمه گوگل]شما هرگز حتی درباره پرداخت کامل قیمت برای یک دیسک ویدیو فکر نکردید
12. Bring your own dental floss. Never pay full price . Don't expect to get laid.
[ترجمه ترگمان]نخ دندون پزشکی خودت رو بیار هیچ وقت به اش رو پرداخت نکن انتظار نداشته باش سکس داشته باشی
[ترجمه گوگل]نخ دندان خود را بردارید هرگز قیمت کامل را پرداخت نکنید انتظار نداشته باشید
[ترجمه گوگل]نخ دندان خود را بردارید هرگز قیمت کامل را پرداخت نکنید انتظار نداشته باشید
13. We gain freedom when we have paid the full price for our right to live.
[ترجمه ترگمان]زمانی که ما بهای کامل حق زندگی خود را پرداخت می کنیم، آزادی را به دست می آوریم
[ترجمه گوگل]ما آزادی را به دست می آوریم وقتی که ما حق کامل زندگی خود را پرداخت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما آزادی را به دست می آوریم وقتی که ما حق کامل زندگی خود را پرداخت می کنیم
14. At the full price it's far too dear.
[ترجمه ترگمان]به قیمت کامل خیلی دور است
[ترجمه گوگل]در قیمت کامل آن بسیار عزیز است
[ترجمه گوگل]در قیمت کامل آن بسیار عزیز است
15. The discount is a third to a half of the full price.
[ترجمه ترگمان]تخفیف یک سوم به نصف قیمت کامل است
[ترجمه گوگل]تخفیف یک سوم تا نصف قیمت کامل است
[ترجمه گوگل]تخفیف یک سوم تا نصف قیمت کامل است
پیشنهاد کاربران
کالای بدون تخفیف
کالای تخفیف نخورده
کالای دارای قیمت واقعی
کالای تخفیف نخورده
کالای دارای قیمت واقعی
قیمت مقطوع
full price ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: قیمت کامل
تعریف: ← تمامبها
واژه مصوب: قیمت کامل
تعریف: ← تمامبها
کلمات دیگر: