کلمه جو
صفحه اصلی

fields

انگلیسی به فارسی

زمینه های، میدان، مزرعه، رشته، زمین، عرصه، صحرا، کشتزار، دشت، پهنه، دایره، مرغزار، بمیدان یا صحرا رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• family name; w.c. fields (1880-1946) u.s. comedian and movie actor

جملات نمونه

1. Labourers plodded home through the muddy fields.
[ترجمه ترگمان]با گام های سنگین از میان مزارع گل آلود به سوی خانه روان شد
[ترجمه گوگل]کارگران خانه را از طریق زمین های گل آلود پرورش دادند

2. They were working in the cotton fields.
[ترجمه یزدان حافظی] آنها در زمین های قابل کشت پنبه کار می کردند
[ترجمه محمد روستایی] آن ها در زمین هایی که پنبه کشت می شود کار میکنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کشتزارهای پنبه کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در زمینه های پنبه کار می کردند

3. We strode across the snowy fields.
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند از روی چمن های پوشیده از برف عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ما در سرتاسر زمینه های برفی سرگردان شدیم

4. The stubble was burning in the fields.
[ترجمه ترگمان]The در مزارع می سوخت
[ترجمه گوگل]حشره در این زمینه سوخته بود

5. The canals take water to the fields.
[ترجمه ترگمان]کانال ها آب را به مزارع می برند
[ترجمه گوگل]کانال آب را به مزارع می برد

6. Students are flocking to such fields as genetics and molecular biology.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به زمینه هایی چون ژنتیک و زیست شناسی مولکولی گرایش پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به زمینه هایی مانند ژنتیک و زیست شناسی مولکولی دامن می زنند

7. Many slopes are rock fields with sparse vegetation.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دامنه ها زمین های سنگی با پوشش گیاهی پراکنده هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دامنه ها زمینه های سنگی با پوشش گیاهی نادر است

8. The canals take water to the rice fields.
[ترجمه ترگمان]کانال ها آب را به مزارع برنج می برند
[ترجمه گوگل]کانال ها آب را به مزرعه برنج می برند

9. The fields give forth an odor of spring.
[ترجمه ترگمان]صحرا بوی بهار می دهد
[ترجمه گوگل]این زمینه ها بو را از بهار عرضه می کنند

10. They each excel in their respective fields.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از آن ها در زمینه های مربوطه خود برتر هستند
[ترجمه گوگل]آنها هر کدام در رشته های مربوط به خود برتر می شوند

11. We go for walks in the fields occasionally.
[ترجمه ترگمان]گاهی به دنبال راه رفتن در مزارع می گردیم
[ترجمه گوگل]ما به طور مداوم برای پیاده روی در این زمینه ها می رویم

12. Farmers are deserting their fields and coming here looking for jobs.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در حال ترک زمین هایشان هستند و به دنبال شغل می گردند
[ترجمه گوگل]کشاورزان سرزمین خود را ترک می کنند و به دنبال شغل می روند

13. The fields around had been sown with wheat.
[ترجمه ترگمان]زمین های اطراف مزرعه کشت شده بود
[ترجمه گوگل]حوزه های اطراف با گندم کاشته شده بودند

14. Take the short cut across the fields.
[ترجمه ترگمان]برش کوتاه مزارع را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]برش کوتاه را در سرتاسر زمینه انجام دهید

پیشنهاد کاربران

مزرعه

حوزه های

زمینه ( رشته )

زمین . جایی که چیزی کاشته می شود

مزرعه ها - چراگاه ها -

زمین زراعی


دشت ها

کشتزار، دشت

مزرعه ها

زمین ، کشاورزی

رودخانه

کشتزار

زمین های بازی

دشت ، مزرعه

قلعه

مزرعه /زمین

مزرعه ، چراگاه، کشتزار، دشتزار، محل علف زار ها

میدان
زمینه

زمین های ورزشی باز

زمینه

جنگل قله رودخانه دشت محل علفزار زمین محل اسکان حیوانات وحشی


کلمات دیگر: