کلمه جو
صفحه اصلی

collectivity


معنی : جمع، مشارکت، جامعیت، مالکیت اشتراکی
معانی دیگر : اشتراک، حالت اشتراکی یا گروهی

انگلیسی به فارسی

جامعیت، مالکیت اشتراکی، جمع


جمع آوری، جمع، مشارکت، جامعیت، مالکیت اشتراکی


انگلیسی به انگلیسی

• people regarded as a body or whole; collective character; collective whole

مترادف و متضاد

جمع (اسم)
total, addition, tale, aggregate, mass, tot, sum, plural, summation, collectivity, rout

مشارکت (اسم)
partnership, association, collectivity, intercommunity, entirety, co-ownership

جامعیت (اسم)
universality, collectivity

مالکیت اشتراکی (اسم)
collectivity

جملات نمونه

1. Three orientations by size of the collectivity may be sufficient to overcome this limitation.
[ترجمه ترگمان]سه جهت گیری جهت گیری جهت غلبه بر این محدودیت کافی است
[ترجمه گوگل]سه جهت گیری بر اساس اندازه مجموعه ممکن است برای غلبه بر این محدودیت کافی باشد

2. We have also seen that these collectivities have a considerable pertinence within popular ideology.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دیده ایم که این collectivities، رابطه قابل توجهی با ایدئولوژی عمومی دارند
[ترجمه گوگل]ما همچنین شاهد بوده ایم که این گروه ها در ایدئولوژی های محبوب قابل توجه هستند

3. None the less, certain collectivities acquire a certain salience or pertinence in relation to the dominant political issues of a given period.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از collectivities خاص، برجستگی خاصی را در رابطه با مسایل سیاسی غالب یک دوره مشخص، به دست نمی آورند
[ترجمه گوگل]با این حال، مجموعه های خاصی در رابطه با مسائل سیاسی حاکم بر یک دوره مشخص، اهمیت خاصی را به دست می آورند

4. I now turn to the question of social collectivities and political forces.
[ترجمه ترگمان]من اکنون به سوال of اجتماعی و نیروهای سیاسی برمی گردم
[ترجمه گوگل]من اکنون به مسئله ی اجتماعات اجتماعی و نیروهای سیاسی می روم

5. This is followed by discussion of the political system, a third major concept used to analyze these collectivities.
[ترجمه ترگمان]پس از آن بحث در مورد نظام سیاسی، یک مفهوم عمده سوم که برای تجزیه و تحلیل این collectivities بکار می رود
[ترجمه گوگل]این به دنبال بحث در مورد سیستم سیاسی است، سومین مفهوم عمده ای که برای تحلیل این مجموعه ها استفاده می شود

6. CIST's collectivity design is isolated from the external codes. Compared with other security toolkits, CIST has some advantages, such as high security and powerful expansibility.
[ترجمه ترگمان]طراحی مجموعه cist از کده ای خارجی جدا شده است در مقایسه با سایر ابزار امنیتی، cist مزایایی مانند امنیت بالا و expansibility قدرتمند دارد
[ترجمه گوگل]طراحی جمعی CIST از کدهای خارجی جدا شده است در مقایسه با سایر ابزارهای امنیتی، CIST دارای مزایایی چون امنیت بالا و امکان گسترش قدرتمند است

7. For the aim of rescuing, we need the collectivity escaping chamber to meet a certain pose to float up, so as to not to issue forth when arrived at the water surface, or keel over on the surface.
[ترجمه ترگمان]برای نجات دادن، ما به یک اتاق فرار برای ملاقات با یک ژست خاص نیاز داریم تا در هنگام رسیدن به سطح آب و یا تخته بر روی سطح از آن اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]برای هدف نجات، ما نیاز به اتاق فرار جمع آوری برای دیدار با برخی از ظاهر به شناور، به طوری که به نشانه پس از رسیدن به سطح آب، و یا keel بر روی سطح

8. Budgets are not merely a collectivity of target numbers for future period.
[ترجمه ترگمان]Budgets صرفا مجموعه ای از اعداد هدف برای دوره آینده نیستند
[ترجمه گوگل]بودجه ها صرفا مجموعه ای از اعداد هدف برای دوره آینده نیستند

9. We only adopt collectivity remit. so we have no receipt or invoice for individual remit.
[ترجمه ترگمان]ما فقط remit را قبول می کنیم بنابراین هیچ رسید یا فاکتور برای ارسال فردی نداریم
[ترجمه گوگل]ما فقط تعهد اجتماعی را اتخاذ میکنیم بنابراین ما برای صدور مجوز هیچ رسید یا فاکتور نداریم

10. Collectivity and originality are the essential characteristics of composite works.
[ترجمه ترگمان]اصالت و اصالت ویژگی های اساسی کاره ای کامپوزیت هستند
[ترجمه گوگل]جمعیت و اصالت دارای ویژگی های اساسی آثار کامپوزیتی هستند

11. A kind of collectivity package which is realized automatically in high efficiency.
[ترجمه ترگمان]یک نوع بسته مجموعه که به طور خودکار با کارایی بالا محقق می شود
[ترجمه گوگل]یک نوع بسته جمع آوری شده است که به طور خودکار در بهره وری بالا تحقق می یابد

12. Abstract : collectivity cooperation innovation capability is the uppermost one of modern enterprise.
[ترجمه ترگمان]چکیده: قابلیت نوآوری جمعی، بالاترین سطح شرکت مدرن است
[ترجمه گوگل]توانایی نوآوری در همکاری خلاقانه یکی از بزرگترین شرکت های مدرن است

13. The relation among the nation, the collectivity (rural collectivity) and the fanner draws more attention of social scientists in recent years.
[ترجمه ترگمان]رابطه میان ملت، مجموعه (مجموعه روستایی)و the توجه بیشتری را به دانشمندان اجتماعی در سال های اخیر جلب می کند
[ترجمه گوگل]رابطه بین ملت، جمعیت (جمعیت روستایی) و فانر در سال های اخیر توجه بیشتری به دانشمندان علوم اجتماعی دارد

14. These reagents have good selective collectivity for copper sulfide minerals and strong collectivity capacity for the associated gold and silver.
[ترجمه ترگمان]این معرف های مجموعه انتخابی مناسب برای مواد معدنی سولفید مس و ظرفیت جمع قوی برای طلا و نقره مرتبط دارند
[ترجمه گوگل]این واکنش ها دارای کالای انتخابی مناسب برای مواد معدنی سولفید مس و ظرفیت جمع آوری قوی برای طلا و نقره است

پیشنهاد کاربران

اجتماع


کلمات دیگر: