کلمه جو
صفحه اصلی

bracken


معنی : سرخس
معانی دیگر : (گیاه شناسی) کرف، سرخس عقابی، بطارس، دیشار (انواع سرخس های درشت از جنس pteridium و تیره ی polypodiaceae)

انگلیسی به فارسی

سرخس


براکت، سرخس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large, coarse fern.

(2) تعریف: a thick growth or mass of such ferns.

• fern (type of plant)
bracken is a plant like a large fern that grows on hills and in woods.

مترادف و متضاد

سرخس (اسم)
bracken, fern

جملات نمونه

1. The bracken was turning to the dusky gold of a fine autumn.
[ترجمه ترگمان]سرخس به سکه های تیره یک پاییز زیبا تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]بافتن به یک طلای جادویی از یک پاییز زیبا تبدیل شد

2. He couldn't find a way through the bracken.
[ترجمه ترگمان]از میان سرخس ها راهی پیدا نکرد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست راه را از طریق bracken پیدا کند

3. There's a great variety of bracken, ferns and other plant life.
[ترجمه ترگمان]انواع سرخس، سرخس، دیگر زندگی گیاهی وجود دارد
[ترجمه گوگل]انواع مختلفی از bracken، فرفری و سایر گیاهان وجود دارد

4. Luch bedded on a bag of bracken in a corner, but she and Ranald woke earlier than the old man.
[ترجمه ترگمان]در گوشه و کنار بوته های سرخس ها خوابیده بودند، اما او و Ranald زودتر از پیرمرد از خواب بیدار شدند
[ترجمه گوگل]لوچ در یک گوشه ای از کیسه ای از برکین قرار داشت، اما او و رانالد زودتر از مرد قدیمی بیدار شدند

5. The rain fell steadily; wet bracken brushed her bare legs.
[ترجمه ترگمان]باران یکنواخت می بارید و سرخس های خیس پاهای برهنه اش را نوازش می کردند
[ترجمه گوگل]باران به طور پیوسته سقوط کرد؛ bracken مرطوب پا زخم او را پا زد

6. Bracken is probably the best known of the ferns.
[ترجمه ترگمان]برکن احتمالا بهترین شناخته the
[ترجمه گوگل]Bracken احتمالا شناخته شده ترین سرخس است

7. There is nothing-no bunkers, gorse, whin, heather, bracken, or rough-to impede you.
[ترجمه ترگمان]چیزی وجود ندارد - پناه گاه، خلنگ، خلنگ، بوته های خار، سرخس، سرخس، یا برای مزاحمت ایجاد مزاحمت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز وجود دارد - هیچ پناهگاه، گرسنه، نهنگ، گردن، گردن، یا خشن - برای جلوگیری از شما

8. The frost causes the bracken to die back and thereby opens up the canopy to let in more light.
[ترجمه ترگمان]یخ باعث می شود سرخس ها به عقب می میرند و در نتیجه سایبان را باز می کنند تا اجازه دهند نور بیشتری وارد شود
[ترجمه گوگل]یخ زدگی باعث می شود که براکت از بین برود و در نتیجه تاج پوشش را باز می کند تا نور بیشتری بگذارد

9. In summer heather and bracken carpet the clifftops and riots of butterflies crowd the bushes and flowers.
[ترجمه ترگمان]در تابستان، بوته های خار و سرخس ها در clifftops و riots پروانه ها روی بوته ها و گل ها جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]در تابستان، کوسن و برکین فرش clifftops و شورش پروانه ها جمعیت بوته و گل

10. Two men with muddied faces and bracken on their helmets are in a ruined building, trying to spot an enemy rifleman.
[ترجمه ترگمان]دو مرد با چهره های گل آلود و سرخس، کلاه های خود را در یک ساختمان مخروبه به سر می برند و سعی می کنند دشمن را تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]دو مرد با چهره های نازک و پرتقال در کلاه های خود در یک ساختمان ویران شده اند که سعی دارند یک تفنگ دشمن را شناسایی کنند

11. The dry bracken crackled beneath his feet and gave off a pungent aroma.
[ترجمه ترگمان]سرخس خشک در زیر پایش صدا می کرد و بوی تند و زننده ای می داد
[ترجمه گوگل]برکین خشک زیر پای خود را ترک کرد و عطر تند و تیز را خنک کرد

12. John Bracken scanned the ewes with ultrasound and, by March, he was detecting pregnancies.
[ترجمه ترگمان]جان برکن با سونوگرافی و سونوگرافی ewes را اسکن کرده بود و در ماه مارس او pregnancies را کشف می کرد
[ترجمه گوگل]جان برکین، با استفاده از سونوگرافی، میش ها را اسکن کرد و تا ماه مارس بارداری را تشخیص داد

13. Lupins for her had a peppery smell, bracken a smell of the sea.
[ترجمه ترگمان]بوی تند دریا به مشامش رسیده بود
[ترجمه گوگل]لوپین برای او یک بوی فلفل داشت، بوی دریا را گرفت

14. Sheep paths lead through the bracken.
[ترجمه ترگمان]مسیرهای گوسفند از بین سرخس ها بوجود می آیند
[ترجمه گوگل]مسیرهای گوسفند را از طریق bracken هدایت می کند

15. A man scything brown bracken by the shallows of Dunoon.
[ترجمه ترگمان]یک مرد پر از علف های قهوه ای رنگی در آب های کم عمق در حال بریدن بود
[ترجمه گوگل]یک مرد برف کوچک قهوه ای از دونون


کلمات دیگر: