کلمه جو
صفحه اصلی

breathy


معنی : با روح، در معرض نسیم
معانی دیگر : توام با صدای تنفس، نفسی، درمعر­ نسیم

انگلیسی به فارسی

باروح، در معرض نسیم


نفس کشیدن، در معرض نسیم، با روح


انگلیسی به انگلیسی

• characterized by breathiness (of a voice)

صفت ( adjective )
حالات: breathier, breathiest
مشتقات: breathily (adv.), breathiness (n.)
(1) تعریف: of a voice, softened or otherwise altered in timbre by more than ordinary expiration of breath.

(2) تعریف: marked by intentional or unintentional expiration of air that softens or otherwise alters the normal timbre of a wind instrument.

- a breathy style on the saxophone
[ترجمه ترگمان] یک سبک breathy در the
[ترجمه گوگل] یک سبک نفس گیر در ساکسیفون
- His playing is too breathy.
[ترجمه ترگمان] بازی اون خیلی breathy
[ترجمه گوگل] بازی او بیش از حد نفس گیر است

مترادف و متضاد

با روح (صفت)
animate, brisk, airy, soulful, snappy, spunky, slashing, fresh, lively, animated, allegro, heartsome, peppery, breathy, racy, warm-blooded

در معرض نسیم (صفت)
breathy

جملات نمونه

A breathy speaker.

ناطقی که صدای نفس کشیدنش شنیده می‌شود.


1. a breathy speaker
ناطقی که صدای نفس کشیدنش شنیده می شود

2. Its breathy roar seemed too quick, too bold, for the faintness of its light.
[ترجمه ترگمان]رعد و برق، خیلی زود به نظر می رسید، برای ضعف its
[ترجمه گوگل]سر و صدا آن نفوذ به نظر می رسد بیش از حد سریع، بیش از حد جسورانه، برای ضعف نور آن

3. Owls and foxes called eerily in the breathy chill.
[ترجمه ترگمان]جغدها و روباه ها به طرز ترسناکی در منطقه سرما خوردگی صدا می کردند
[ترجمه گوگل]جغدها و روباه ها به شدت در خنک شدن تنفس می گویند

4. Her voice was suddenly breathy.
[ترجمه ترگمان]صدایش ناگهان از بین رفت
[ترجمه گوگل]صدای او ناگهان نفس می کشد

5. They feature moody, hypnotic backdrops topped with his breathy intoning.
[ترجمه ترگمان]پس زمینه آن ها مودی و hypnotic بود که با صدای رسا و با آهنگ breathy بر بالای آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]آنها دارای پس زمینه های مودبانه و هیپنوتیزمی هستند که درخشش نفس گیر خود را نشان می دهند

6. The actress has a breathy voice that many people find attractive.
[ترجمه ترگمان]بازیگر صدای breathy دارد که بسیاری از مردم جذاب هستند
[ترجمه گوگل]بازیگر یک صدای نفس گیر است که بسیاری از مردم جذابیت پیدا می کنند

7. The vocals include layers of breathy whispering, voices overlapping like the voices of lovers who have reached the point when all thought is gone.
[ترجمه ترگمان]صدای آواز و صدای زمزمه مانند صداهای عاشق و عاشقی که به نقطه ای رسیده بودند که همه فکر می کردند از بین رفته است
[ترجمه گوگل]آواز شامل لایه هایی از زمزمه های نفس گیر، صداهای همپوشانی مانند صدای عاشقان است که وقتی همه اندیشه ها رفته اند، رسیده اند

8. Her voice was soft and breathy.
[ترجمه ترگمان]صدایش آرام و آرام بود
[ترجمه گوگل]صدای او نرم و تنفس بود

9. This makes the voice breathy and horse, and there are a lot of very famous Italians singers for instance that have this horse quality.
[ترجمه ترگمان]این صدا را breathy و اسب می سازد، و خوانندگان مشهور ایتالیایی بسیار معروف هستند که این کیفیت اسب ها را دارند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود صدای نفس و اسب، و بسیاری از خوانندگان بسیار معروف ایتالیایی وجود دارد به عنوان مثال که دارای این کیفیت اسب

10. Or you can have a very breathy voice.
[ترجمه ترگمان] یا اینکه می تونی یه صدای خیلی آروم داشته باشی
[ترجمه گوگل]یا شما می توانید صدای بسیار نفس گیر داشته باشید

11. Laryngeal Variations for Vowels ; Breathy and Pressed Voicing; Tones; Stress.
[ترجمه ترگمان]laryngeal variations برای Vowels؛ Breathy و Pressed؛ استرس
[ترجمه گوگل]تغییرات حنجره برای صداها؛ نفس و فشار دادن صدا؛ تن؛ فشار

12. The deconstruction of the pop sales process had become a breathy celebration of sales people.
[ترجمه ترگمان]واسازی فرآیند فروش پاپ به یک جشن بزرگ از مردم فروش تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]انحراف فرآیند فروش پاپ به یک جشن مردمی از فروشندگان تبدیل شده است

13. One can not ignore the obvious influences, most notably the breathy stylings of Blossom Dearie with a pinch of Peggy Lee.
[ترجمه ترگمان]فرد نمی تواند تاثیرات آشکار را نادیده بگیرد، به خصوص the stylings از شکوفه دادن شکوفه با یک مقدار از پگی لی
[ترجمه گوگل]نمیتوان از تأثیرات آشکار، به ویژه سبکهای نفسانی Blossom Dearie با خرج کردن پگی لی، نادیده گرفت

14. Alone, Kemp gave a tiny groan followed by a breathy laugh.
[ترجمه ترگمان]کمپ تا کمپ با خنده نفسش را دنبال کرد
[ترجمه گوگل]به تنهایی، کمپ دمی کوچک را پس از یک خنده نفس گیر به ارمغان آورد

پیشنهاد کاربران

نفس نفس زنان


کلمات دیگر: