1. Coastwise winds contributed to the storm.
[ترجمه ترگمان]باده ای شدید به طوفان کمک کردند
[ترجمه گوگل]باد های ساحلی به طوفان کمک می کنند
2. You're going coastwise and visiting a place with shoal, clean water, and no tourists there! You're no longer looking at an island from the beach, but going forward by yourself!
[ترجمه ترگمان]شما به coastwise می روید و جایی را با shoal، آب تمیز، و هیچ توریست نخواهید دید تو دیگر به یک جزیره از ساحل نگاه نمی کنی، اما خودت تنهایی پیش می روی!
[ترجمه گوگل]شما به سمت ساحلی می روید و به یک مکان با آب چشمه، آب تمیز و بدون گردشگران آنجا می روید! شما دیگر به جزیره ای از ساحل نگاه نمی کنید، اما خودتان به جلو بروید!
3. Tsunami is sometimes powerful enough to destroy a coastwise building it strikes.
[ترجمه ترگمان]سونامی گاهی به اندازه کافی قوی است که ساختمان coastwise را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]سونامی گاهی اوقات به اندازه کافی قدرتمند است تا یک ساختمان ساحلی که اعتصاب آن را نابود می کند
4. The land of the coastwise, being developed for the long history and lived in crowded people, is occupied by the modern industries and the transporting.
[ترجمه ترگمان]سرزمین of که در طول تاریخ طولانی توسعه یافت و در مردم پرجمعیت زندگی می کند، به وسیله صنایع مدرن و حمل و نقل اشغال شده است
[ترجمه گوگل]سرزمین ساحل، که برای تاریخ طولانی توسعه یافته و در افراد شلوغ زندگی می کند، توسط صنایع مدرن و حمل و نقل اشغال می شود
5. Coastwise water is polluted by microorganism to a certain extent and heavy metal pollution is grave, furthermore paralytic shellfish poison is found in one kind of shellfish.
[ترجمه ترگمان]آب آلوده توسط میکرو ارگانیسم ها تا حد معینی آلوده شده است و آلودگی فلزات سنگین، جدی است، علاوه بر این، زهر صدف paralytic نیز در یک نوع صدف یافته شده است
[ترجمه گوگل]آب ساحلی به میزان معینی توسط میکروارگانیسم آلوده است و آلودگی سنگین فلزات سنگین است، علاوه بر این سم مساله فلزی را در یک نوع از ماهی های دریایی یافت می شود
6. But the reservoirs of coastwise bar, lacustrine bay sandstone and shore sand occur in each tract.
[ترجمه ترگمان]اما مخازن آب زیرزمینی، ماسه سنگ lacustrine bay و شن های ساحل در هر قطعه رخ می دهند
[ترجمه گوگل]اما مخازن نوار ساحلی، ماسه سنگ خشتی و ماسه ساحلی در هر بخش رخ می دهد
7. You're going coastwise and visiting a place with shoal, clean water, and no tourists there!
[ترجمه ترگمان]شما دارید می روید و با گله، آب تمیز، و هیچ توریستی در آنجا ملاقات می کنید!
[ترجمه گوگل]شما به سمت ساحلی می روید و به یک مکان با آب چشمه، آب تمیز و بدون گردشگران آنجا می روید!
8. The coastwise cities in South-America are busy and safe by day, but in the night they are abandoned and dangerous due to the lack of public lighting, as the grid cannot be transmitted to the shores.
[ترجمه ترگمان]شهرهای coastwise در جنوب - آمریکا در طول روز مشغول و امن هستند، اما در طول شب به خاطر فقدان روشنایی عمومی رها شده و خطرناک هستند، چرا که شبکه را نمی توان به سواحل منتقل کرد
[ترجمه گوگل]شهرهای ساحلی آمریکای جنوبی روز به روز مشغول و امن هستند، اما در شب به دلیل کمبود نورپردازی عمومی رها شده و خطرناک است زیرا شبکه نمی تواند به سواحل منتقل شود
9. We were travelling coastwise.
[ترجمه ترگمان] ما با \"coastwise\" سفر می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در حال سفر به سمت ساحل بودیم
10. Even the oil sea transportation has a long history, the accidents happen here and there, lead to much loss for shipping company, people coastwise, and entironment.
[ترجمه ترگمان]حتی حمل و نقل دریایی نفت سابقه ای طولانی دارد، حوادثی که در اینجا و در آنجا اتفاق می افتد، منجر به از دست رفتن زیاد شرکت حمل و نقل، مردم coastwise و entironment می شود
[ترجمه گوگل]حتی حمل و نقل دریایی نفت یک تاریخ طولانی دارد، حوادث اتفاق می افتد اینجا و آنجا، منجر به زیان زیادی برای شرکت های حمل و نقل، مردم در ساحل و entironment
11. Hunji rock is formed in seashore environment, mixed carbonate sediment in beach or tideland facies with quartz sand taken from bayou or beach by coastwise flow and circumfluence.
[ترجمه ترگمان]سنگ Hunji در محیط دریا، رسوب کربنات آمیخته در ساحل یا رخساره های tideland با ماسه کوارتز که از bayou یا ساحل به وسیله جریان coastwise و circumfluence گرفته شده است شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]سنگ Hunji در محیط ساحلی، رسوبات کربنات مخلوط در ساحل و یا دره Tideland با ماسه کوارتز گرفته شده از بویو یا ساحل توسط جریان ساحلی و circumfluence تشکیل شده است
12. The implementation of Qinhuai River project of Nanjing has brought good environmental effect to the coastwise area. At same time it hastens the phenomenon that high buildings are dense by the river.
[ترجمه ترگمان]اجرای پروژه Qinhuai of باعث ایجاد تاثیر زیست محیطی خوب در منطقه coastwise شده است همزمان، این پدیده را تسریع می کند که ساختمان های بلند در کنار رودخانه متراکم هستند
[ترجمه گوگل]اجرای پروژه Qinhuai رودخانه نانجینگ اثر زیست محیطی خوبی برای منطقه ساحلی به ارمغان آورده است در عین حال پدیده ای که ساختمان های بلند در اثر رودخانه متراکم می شوند تشدید می شود
13. This was a kind of Gao Qing folk, popular in Gansu, Qinghai, coastwise Ning Xia Yellow River and Huang River.
[ترجمه ترگمان]این نوع of Qing است که در گانسو، Qinghai، coastwise نینگ زرد و هوانگ ریور قرار دارند
[ترجمه گوگل]این نوع از قوم گائو چینگ، محبوب در گانسو، چینگهای، در طول ساحل نینگ شیا رودخانه زرد و رودخانه هوانگ بود