کلمه جو
صفحه اصلی

skeptic


معنی : پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، شکاک، شکاک، مشکوک
معانی دیگر : (فلسفه - s بزرگ) پیرو مکتب شک اندیشی در یونان باستان، شک اندیش، شک پیشه، دیر باور، مردد در مورد اصول مذهب

انگلیسی به فارسی

آدم شکاک دردین وعقاید مذهبی، شک گرای، مشکوک


شکاک است، شکاک، پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، مشکوک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is inclined to question or doubt assertions that are made or accepted by others.
مترادف: doubter, doubting Thomas
متضاد: believer
مشابه: unbeliever

- She was a skeptic who questioned the claims made about herbal remedies.
[ترجمه ترگمان] او شکاک بود که ادعاهای مربوط به درمان های گیاهی را زیر سوال برد
[ترجمه گوگل] او یک شک و تردید بود که ادعاهای مربوط به داروهای گیاهی را مورد سوال قرار داد

(2) تعریف: one who is inclined to doubt religious claims to truth.
مترادف: doubting Thomas, unbeliever
متضاد: believer
مشابه: agnostic

(3) تعریف: one who doubts the possibility of really knowing anything, esp. a member of the ancient Greek school that adopted this view as a philosophy.
مشابه: agnostic

• one who doubts, one who question the validity of claims; adherent of a school of skepticism
skeptical, doubtful, questioning the validity of claims

مترادف و متضاد

پیرو فلسفه بدبینی (اسم)
sceptic, skeptic

ادم بدبین (اسم)
sceptic, skeptic

شک گرای (اسم)
skeptic

ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی (اسم)
skeptic

شکاک (اسم)
sceptic, skeptic

شکاک (صفت)
acatalectic, sceptic, show-me, skeptic

مشکوک (صفت)
uncertain, esoteric, questionable, suspicious, doubtful, fishy, dubious, shady, dubitable, precarious, vacillatory, skeptic

person who is leery, unbelieving


Synonyms: agnostic, apostate, atheist, cynic, disbeliever, dissenter, doubter, doubting Thomas, freethinker, heathen, heretic, infidel, materialist, misanthrope, misbeliever, nihilist, pagan, pessimist, profaner, questioner, rationalist, scoffer, unbeliever


Antonyms: believer, devotee, disciple


جملات نمونه

1. She is a skeptic about the dangers of global warming.
[ترجمه ترگمان]او شکاک در مورد خطرات گرم شدن جهانی هوای کره زمین است
[ترجمه گوگل]او شک و تردید در مورد خطرات گرم شدن کره زمین است

2. One such skeptic, Patrick J.
[ترجمه ترگمان]یکی از این افراد شکاک، پاتریک جی
[ترجمه گوگل]یک چنین شک و تردید، پاتریک جی

3. An avowed skeptic, van Loon left the Immaculate Conception and the Resurrection out of his subsequent The Story of the Bible, 192
[ترجمه ترگمان]یک شکاک برجسته، ون loon، the معصوم و رستاخیز از داستان کتاب مقدس را ترک کرد
[ترجمه گوگل]شک و تردید آشکار، ون Loon مانع از تولد و رستاخیز را از او پس از داستان The Book of the 192

4. Glashow is a notable skeptic of superstring theory due to its lack of experimentally testable predictions.
[ترجمه ترگمان]Glashow به دلیل فقدان پیش بینی تجربی قابل آزمایش تجربی، یک شکاک برجسته نظریه superstring است
[ترجمه گوگل]Glashow یک شک و تردید قابل توجه از نظریه فوق ستاره به دلیل عدم وجود پیش بینی آزمایش قابل آزمایش است

5. So says the skeptic. But we cannot relegate computer games to the cesspit of pop culture solely on the evidence of the current crop of games.
[ترجمه ترگمان]مرد شکاک می گوید: خوب اما ما نمی توانیم بازی های کامپیوتری را صرفا براساس شواهد حاصل از محصول فعلی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، شک و تردید می گوید اما ما نمیتوانیم بازیهای کامپیوتری را به علت رقابتهای فرهنگ پاپ صرفا بر اساس شواهدی از بازیهای فعلی عرضه کنیم

6. Bob Olson is a former private investigator and skeptic who began using his investigation skills to research psychics, mediums and the afterlife in 199
[ترجمه ترگمان]\"باب اولسون\" یک بازرس خصوصی سابق و شکاک است که با استفاده از مهارت های تحقیقات خود برای تحقیق به غیب، واسطه ها و زندگی پس از مرگ ۱۹۹ نفر شروع به کار کرده است
[ترجمه گوگل]باب اولسون، محقق سابق خصوصی و شکاک است که با استفاده از مهارت های تحقیقاتی خود برای تحقیق در زمینه روانشناسی، رسانه ها و زندگی پس از مرگ در سال 199

7. Skeptic after skeptic made the mistake of underrating Steve Jobs, and Mr. Isaacson records the howlers who misjudged an unrivaled career.
[ترجمه ترگمان]Skeptic پس از این که شکاک اشتباه Steve Jobs را اشتباه گرفت، و Mr Isaacson، howlers را که در مورد یک شغل بی نظیر قضاوت می کردند، ثبت کرد
[ترجمه گوگل]اسکپتیک پس از شک و تردید، اشتباهی را از کم شدن استیو جابز انجام داد و آقای ایساکسون سوابق شکنجه هایی که کار حرفه ای بی نظیری را رد می کند، ثبت می کند

8. He is a perspicacious skeptic who makes no claim to be able to explain the world.
[ترجمه ترگمان]او مردی شکاک است که ادعا نمی کند قادر به توضیح جهان نیست
[ترجمه گوگل]او یک شک و تردید است که ادعا نمی کند که بتواند جهان را توضیح دهد

9. I'm presuming that the climate skeptic POV will be only temporary.
[ترجمه ترگمان]من فرض می کنم که POV شکاک آب و هوا تنها موقتی است
[ترجمه گوگل]من فرض می کنم که POV شک و تردید هوا تنها موقتی است

10. How am I going to convince this skeptic that she should attention to my research?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم این شکاک را قانع کنم که او باید به تحقیق من توجه کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم این شک و تردید را متقاعد کنم که او باید به پژوهش من توجه کند؟

11. I agree with the skeptic at this point : the change of calendar is an arbitrary conventionalism.
[ترجمه ترگمان]من با این شکاک در این نقطه موافق هستم: تغییر تقویم اختیاری است
[ترجمه گوگل]من با این شک و تردید موافق هستم که تغییر تقویم یک متعارف دلخواه است

12. The believer is not required to establish his belief, but the skeptic is required to prove his doubt.
[ترجمه ترگمان]معتقد به اثبات اعتقاد خود مورد نیاز نیست، اما شکاک لازم است که شک خود را ثابت کند
[ترجمه گوگل]معتقد به اعتقاد او نیست، اما شک و تردید لازم برای اثبات شک و تردید او است

13. Also, LITvak is similar to the idea of being from Missouri in the United States; that is, a skeptic.
[ترجمه ترگمان]همچنین، LITvak شبیه به ایده بودن از میسوری در ایالات متحده است؛ یعنی شکاک است
[ترجمه گوگل]همچنین، LITvak شبیه به ایده بودن از میسوری در ایالات متحده است؛ این یک شک و تردید است

14. Of course, Wellesley College graduates are exceptional women, the skeptic will say.
[ترجمه ترگمان]البته، فارغ التحصیلان کالج ولزلی زنان استثنایی هستند
[ترجمه گوگل]البته، فارغ التحصیلان ولزلی کالج زنان استثنایی هستند، شکیبایی می گویند

پیشنهاد کاربران

protagonists and skeptics
به حالت متضاد دارن. اولی شخصیت مصمم اصلی دومی شخصیت شکاک

شکمند، شکاور

■ Skeptic : آدم شکاک ( مشکوک نه / شکاک. یعنی کسی که زیاد سوال میپرسه و زیاد شک میکنه به چیزای پیرامونش )

■در کنارش suspect رو داریم که معنیش میشه مشکوک ( کسی که ما نسبت بهش شک داریم. مثلا کارهای عجیب غریب انجام میده و ما مشکوک میشیم بهش ) / و همینطور مظنون / و فعل هم هست : سوئ ظن و شک داشتن نسبت به کسی

■ Doubtful : مشکوک - سوال بر انگیز / کسی که اعتقاد و اطمینان نداره از چیزی ( adj ) مترادف هاش Questionable - unclear - not believing

- I am still doubtful about his honesty
- هنوز هم درباره ی درستی او شک دارم.

- a doubtful character
- شخصیت غیرقابل اطمینان

- it is very doubtful that he is still alive
- اصلاً معلوم نیست هنوز زنده باشد.

■ shady : خیلی موذی و مشکوک ( adj )

■ Suspicion : سوء ظن - تردید و شک - بدگمانی ( n )

■ Suspicious : مشکوک - شک برانگیز - حاکی از بدگمانی و سوء ظن

Suspicious of someone or something یعنی مشکوک نسبت به چیزی یا کسی

1. She is a skeptic about the dangers of global warming.
او در مورد خطرات گرم شدن کره زمین شکاک است.
2. One does not have to be an atheist to be a rationalist, empiricist or skeptic.
برای داشتن خردگرایی ، تجربه گرایی یا شک گرایی نیازی نیست که آتئیست ( خداناباور ) باشد.
3. The manual says you don't need to run this motor in, but I'm a skeptic and besides, running it in properly isn't going to hurt it.
این کتابچه راهنما می گوید شما نیازی به روشن کردن این موتور ندارید ، اما من یک فرد شکاک هستم و علاوه بر این ، اگر بخواهم آن را به درستی اجرا کنم ، صدمه ای به آن وارد نمی کند.
4. He is rather like me, a true skeptic whose passion for questioning emotionally held beliefs and outspokenness makes him many dangerous enemies.
او بیشتر شبیه من است ، یک انسان شک گرای واقعی است که علاقه اش به زیر سوال بردن عقاید و صراحت احساسی او را به دشمنان خطرناک بسیاری تبدیل کرده است.
5. The most die - hard atheist or skeptic may suddenly find God when faced with an extreme suffering or danger.
سختگیرترین آتئیست یا ادم شک گرای ممکن است ناگهان در مواجهه با یک رنج یا خطر شدید ، خدا را پیدا کند.

Skeptic ( noun ) = شکاک، شک گرایی، شک گرای، شکاک ( در دین و عقاید مذهبی )


معانی دیگر >>>> بدبین، مشکوک، دیر باور


skeptic ( فلسفه )
واژه مصوب: شکاک
تعریف: فردی که نگرش فلسفی او مبتنی بر شکاکیت است


کلمات دیگر: