کلمه جو
صفحه اصلی

fiefdom


هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد، (عامیانه)، رجوع شود به:fief

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) رجوع شود به:fief


(عامیانه) هرچیزی که به‌طور کامل در اختیار شخص باشد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the domain of a lord under the system of feudalism.

(2) تعریف: a department, area, or organization in which one is the dominating force.

- Before becoming mayor, the police department had been his fiefdom.
[ترجمه ترگمان] پیش از این که شهردار شود، اداره پلیس آن منطقه را اداره می کرد
[ترجمه گوگل] قبل از رسیدن به شهردار، اداره پلیس به عنوان سرپرست وی بوده است

• estate of a feudal lord, plantation worked by serfs serve the owner of the estate; any property or organization controlled by a dominant person or group
a fiefdom or a fief is something such as an area or organization that one person has total control over.

جملات نمونه

1. The rival factions have carved fiefdoms within the government, with more powerful faction leaders claiming seats on the Council of State.
[ترجمه ترگمان]جناح های رقیب در درون دولت مالکیت خود را از دست داده اند و رهبران جناح قدرتمندتر ادعا می کنند که کرسی های شورای دولتی را به خود اختصاص داده اند
[ترجمه گوگل]جناح های رقیب در حکومت با حکومت های حکومتی روبرو هستند، رهبران جناح قدرتمند بیشتری که کرسی های شورای دولت را ادعا می کنند

2. Our new architecture broke up those functional fiefdoms and broke down those functional walls.
[ترجمه ترگمان]معماری جدید ما آن مالکیت عملی را درهم شکست و آن دیواره ای فعال را شکست
[ترجمه گوگل]معماری جدید ما این فضاهای عملیاتی را از بین برد و این دیوارهای عملکردی را شکست

3. She considers the office as her own private fiefdom.
[ترجمه ترگمان]او دفتر را به عنوان fiefdom خصوصی خودش در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]او این اداره را به عنوان سرپرستی خصوصی خود در نظر می گیرد

4. Employees and their managers lost touch with their customers and fiefdoms arose.
[ترجمه ترگمان]کارمندان و مدیران آن ها با مشتریان خود ارتباط خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]کارکنان و مدیران آنها تماس با مشتریان خود را از دست دادند و ناگهان بوجود آمد

5. Several years ago, casino king Donald Trump almost lost his fiefdom when the ratings companies downgraded his bonds.
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، \"دونالد ترامپ\"، پادشاه کازینو، هنگامی که شرکت های رتبه بندی اوراق قرضه او را تنزل درجه دادند، تقریبا fiefdom خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]چند سال پیش پادشاه کازینو، دونالد تامپم، زمانی که شرکت های رتبه بندی اوراق قرضه خود را کاهش داد، تقریبا از بین رفت

6. The raven was determined to fend off any potential threat and maintain its fiefdom of Edge Wood.
[ترجمه ترگمان]زاغ مصمم بود که هر گونه تهدید احتمالی را دفع کرده و fiefdom its را حفظ کند
[ترجمه گوگل]غول تصمیم گرفته شد تا هر گونه تهدید بالقوه را از بین ببرد و همچنان از Edge Wood استفاده کند

7. After Endor, even having lost faith in the Empire, Syn made no attempts to claim a personal fiefdom, and for the rest of his life remained ostensibly loyal to Coruscant.
[ترجمه ترگمان]بعد از Endor، حتی اگر ایمان به امپراطوری را از دست داده بود، Syn هیچ تلاشی برای ادعای a شخصی نکرد، و برای بقیه عمرش به ظاهر وفادار به Coruscant بود
[ترجمه گوگل]پس از اندور، حتی اگر ایمان به امپراطوری را از دست داده بود، سین هیچ تلاشی برای ادعای فطرت شخصی نداشت و برای بقیه عمر خود به نظر میرسید وفادار به کوروسکان بود

8. Those standing in the muddy courtyard saw the prisoner being led before the person who was now—by default—the highest voice of authority in the fiefdom, and crowded around to hear.
[ترجمه ترگمان]کسانی که در حیاط پر از گل و لای ایستاده بودند دیدند که متهم را در حضور کسی که در حال حاضر به طور پیش فرض اداره شده بود هدایت کردند - بالاترین صدای قدرت در the بود و همه جا جمع شده بودند تا بشنوند
[ترجمه گوگل]کسانی که در حیاط گلدان ایستاده بودند دیدند که زندانی پیش از آن که در حال حاضر بود، پیش از آن رهبری می شد - بالاترین صدای قدرت در فرمانروایی، و برای شنیدن شلوغ بود

9. In the blackbox of the Chinese Internet, it's almost impossible to know who is protecting users and who is just protecting their fiefdom.
[ترجمه ترگمان]در مورد اینترنت چین، تقریبا غیرممکن است بدانیم چه کسی از مصرف کنندگان محافظت می کند و از fiefdom حمایت می کند
[ترجمه گوگل]در جعبه سیاه اینترنت چینی، تقریبا غیرممکن است بدانید که چه کسی از کاربران محافظت می کند و فقط کافیست از آنها محافظت کند

10. He is also criticised for turning the community into a family fiefdom, in which workers get no holidays and his relatives get the best posts.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به خاطر تبدیل جامعه به a خانوادگی مورد انتقاد قرار گرفته است که در آن کارگران هیچ مرخصی نمی گیرند و بستگانش بهترین پست ها را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]او همچنین برای تبدیل جامعه به فتحی خانواده، که در آن کارگران هیچ تعطیلات و خویشاوندان خود بهترین پست را دریافت نمی کنند، مورد انتقاد قرار گرفته است

11. With the power to deliver the voters of this fiefdom to Boston's Democratic party machine, Patrick's advance was spectacular.
[ترجمه ترگمان]با قدرت رساندن رای دهندگان این fiefdom به ماشین حزب دموکرات بوستون، پیشرفت پاتریک تماشایی بود
[ترجمه گوگل]پاتریک با داشتن قدرت برای رأی دهندگان این fiefdom به دستگاه حزب دموکرات بوستون، چشمگیر بود

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

13. On the one hand enfeoffs into the land provides knight's military fiefdom, establishes the knight system the solid foundation, and becomes the middle ages military feudalism the source.
[ترجمه ترگمان]از یک سو به سوی سرزمین fiefdom نظامی، fiefdom نظامی را فراهم می کند، و سامانه شوالیه را پایه محکمی قرار می دهد، و به نظام فئودالیته در قرون وسطی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]از یک سو، enfeoffs به زمین فراهم می کند fiefdom نظامی، شوالیه نظامی، ایجاد سیستم شوالیه بنیاد جامد، و تبدیل به عصر میان فئودالیسم نظامی منبع

14. Bullet holes mark a door of a small shop in Sadr City, the fiefdom of the Madhi Army militia, loyal to Shi'ite cleric Muqtada al-Sadr.
[ترجمه ترگمان]سوراخ های Bullet نشان دهنده در یک مغازه کوچک در شهرک صدر، the گروه شبه نظامی مدحی، وفادار به روحانی شیعه مقتدی صدر است
[ترجمه گوگل]حفره های گلوله ای از یک مغازه کوچکی در شهر صدر، که از طرف شبه نظامیان ارتش مادی، وفادار به مقتدی صدر، روحانی شیعه است، اشاره می کنند

15. Confucius was from a warrior family. His father Shulianghe was a famous warrior who had military exploits in two battles and owned a fiefdom.
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس از یک خانواده جنگجو بود پدرش Shulianghe، یک جنگجوی مشهوری بود که در دو جنگ پیروز شده بود و آن را اداره می کرد
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس از یک خانواده جنگجو بود پدرش شولینگهه جنگجوی معروف بود که در دو جنگ نظامی مورد سوء استفاده قرار گرفت و دارای یک فرماندهی بود

He thinks this ministry is his own fiefdom!

آقا خیال می‌کنه این وزارتخانه ملک خصوصی خودشه!


پیشنهاد کاربران

دارایی شخصی

( بیشتر با جنبه منفی ) ملک خصوصی


کلمات دیگر: