کلمه جو
صفحه اصلی

bosomy


معنی : پستان مانند، دارای پستان برجسته
معانی دیگر : پستان گنده، دارای پستان های بزرگ

انگلیسی به فارسی

پستان‌مانند، دارای پستان برجسته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of a woman, having large or prominent breasts.
مشابه: buxom

• having a large breast, having large breasts

مترادف و متضاد

پستان مانند (صفت)
bosomy, mastoid

دارای پستان برجسته (صفت)
bosomy

جملات نمونه

1. a tall, bosomy lady
بانویی بلند بالا با سینه ی بزرگ

2. Why do they always want to be bosomy blondes is what I want to know.
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه دوست دارن بلوند باشن چیزی که من می خوام بدونم
[ترجمه گوگل]چرا آنها همیشه می خواهند مو بور بومی باشند، چیزی است که من می خواهم بدانم

3. Its gentle green bosomy hills were obliterated in the mid-nineteenth century by pit-heads, ironworks and regiments of cheap terraced housing.
[ترجمه ترگمان]تپه های سرسبز Its در اواسط قرن نوزدهم توسط سره ای pit، ironworks و هنگ های خانه های اجاره ای ارزان از بین رفتند
[ترجمه گوگل]تپه های بوزومی صاف و آرام آن در اواسط قرن نوزدهم توسط گودال سر، آهن آلات و مجسمه های مسکونی واریز شده خراب شد

4. Mona was tall, and bosomy and dark, with flashing teeth and a very red mouth.
[ترجمه ترگمان]مونا قد بلندی داشت و پستان مانند داشت، با دندان های درخشان و دهان قرمز
[ترجمه گوگل]مونا قد بلند و بوزومی و تاریک بود، با دندان های چشمک زدن و دهان بسیار قرمز

5. The wall before nerve bosomy all alone is located in external auditory meatus sometimes or parallel cross vestibular window, this kind of mutation brings difficulty to the operation.
[ترجمه ترگمان]دیوار پیش از اتصال عصبی به تنهایی در meatus شنوایی خارجی یا پنجره ای کوچک شنوایی قرار دارد، این نوع جهش دشواری کار را به همراه می آورد
[ترجمه گوگل]دیوار قبل از بوسومی عصبی تنها به صورت خارجی در گوشه های خارجی دیده می شود و گاهی اوقات یا پنجره های موازی متقابل ویستیبولار، این نوع جهش به عملیات دشوار می انجامد

6. Disappear coordinates the discovery after checking floor " bosomy bag " it is installation consideration not the disaster that cause.
[ترجمه ترگمان]Disappear این اکتشاف را بعد از چک کردن \"کیف bosomy\" در نظر می گیرد و نصب آن در نظر گرفتن این فاجعه است
[ترجمه گوگل]از بین بردن این کشف پس از چک کردن کیسه bosomy طبقه است که در نظر گرفتن نصب و نه فاجعه است که باعث می شود

7. Celiac skin take up, bosomy sky is empty person, empty also.
[ترجمه ترگمان]پوست Celiac بالا می رود، آسمان bosomy خالی است، و همچنین خالی است
[ترجمه گوگل]پوست سلیاک را برمی دارد، آسمان خالی است و خالی است

8. It is reported, bosomy group is in short for Shaanxi Province to consider to develop lubricant of appropriative of machinery of a kind of turbine jointly with company of an United States.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که گروه bosomy در کوتاه مدت برای استان Shaanxi به منظور توسعه lubricant ماشین آلات یک نوع توربین به طور مشترک با شرکتی از ایالات متحده در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است گروه bosomy در کوتاه مدت برای استان شانشی است که در نظر دارد برای توسعه روانکار مناسب ماشین آلات یک نوع توربین به طور مشترک با شرکت ایالات متحده

9. But the little stomach of bosomy strike is occasionally from the biggest since knowing love beauty painful.
[ترجمه ترگمان]اما شکم کوچک این اعتصاب گاه از زمانی به اوج خود می رسد که شناخته شدن زیبایی را دردناک می داند
[ترجمه گوگل]اما معده کمی از اعتصاب غذا گاهی اوقات از بزرگترین دلیل شناخت زیبایی های زیبایی دردناک است

10. Vertebral finish how does operation back have bosomy bag to a responsibility?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان این کار را به طور کامل انجام داد و این کار را به یک مسئولیت محدود می کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه عمل جراحی پشت کیسه bosomy را به مسئولیت انجام دهید؟

11. Of bosomy rose with fur gloves on.
[ترجمه ترگمان]پستان پستان با دستکش های خز روی آن بلند شد
[ترجمه گوگل]از bosomy با دستکش خز در

12. Vertebral finish how does operation back have bosomy bag to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام کار، back باید یک کیف دستی برای بازگشت به یک مسئولیت داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه عمل جراحی پشت کیسه bosomy برای بازگشت مسئولیت به پایان برسد؟

13. This moment, remain " 70 hind " and " 80 hind " in the issue that beats bosomy company.
[ترجمه ترگمان]این لحظه، \"۷۰ پشت\" و \"۸۰ دور\" در موضوعی که شرکت bosomy را شکست می دهد باقی می ماند
[ترجمه گوگل]این لحظه، '70 دلار' و '80 دلار' در موضوعی که شرکت بوزومی را می شکند، باقی می ماند

14. See a floor first arenaceous smooth surface is slick, have without grain bosomy protruding, cork grain is pure.
[ترجمه ترگمان]کف یک سطح صاف و صاف را نگاه کنید، سطح صاف و صاف است، بدون غله، بیرون زده، گندم چوب پنبه خالص است
[ترجمه گوگل]طبقه ی اول سطح صاف و صاف سطح را به صورت صاف و صاف می بینید، بدون دانه یخ زده از دانه خارج می شود، دانه ی پنبه خالص است

a tall, bosomy lady

بانویی بلند بالا با سینه‌ی بزرگ



کلمات دیگر: