(از نظر علایق وسلیقه و دانش و همدردی و غیره) گسترده کردن، آزاده کردن، کاتولیک کردن، کاتولیک شدن
catholicize
(از نظر علایق وسلیقه و دانش و همدردی و غیره) گسترده کردن، آزاده کردن، کاتولیک کردن، کاتولیک شدن
انگلیسی به فارسی
(از نظر علایق و سلیقه و دانش و همدردی و غیره) گسترده کردن، آزاده کردن
(با C بزرگ) به مذهب کاتولیک در آوردن، کاتولیک کردن
کاتولیکس
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: catholicizes, catholicizing, catholicized
حالات: catholicizes, catholicizing, catholicized
• (1) تعریف: to make universal or general.
• (2) تعریف: to convert (someone) to Catholicism.
• convert to catholicism; cause to adopt catholicism; propagate catholic values (also catholicise)
پیشنهاد کاربران
کاتولیکیدَن.
کلمات دیگر: