کلمه جو
صفحه اصلی

colloquium


معنی : کنفرانس، محاوره، مکالمه
معانی دیگر : گردهمایی (دانشمندان یا خبرگان)، جلسه ی گفت و شنود (دانشمندان یا خبرگان)

انگلیسی به فارسی

مکالمه، محاوره، کنفرانس


كولكويم، کنفرانس، محاوره، مکالمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: colloquia, colloquiums
(1) تعریف: an informal group meeting or conference.
مشابه: talk

(2) تعریف: an academic seminar or series of lectures on a broad topic.

• seminar, conference at which a specific topic is analyzed and discussed
a colloquium is a large academic seminar; a formal word.

مترادف و متضاد

کنفرانس (اسم)
lecture, circuit, colloquium, conclave

محاوره (اسم)
conversation, dialogue, colloquium, conference, interlocution, colloquy, duologue

مکالمه (اسم)
talking, talk, palaver, conversation, colloquium

جملات نمونه

1. The colloquium will raise questions concerning the role that news reporting plays in modern society.
[ترجمه ترگمان]The در مورد نقشی که گزارش اخبار در جامعه مدرن ایفا می کند، سوالاتی را مطرح خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کلاوسویوم سوالاتی را درباره نقش گزارشدهی اخبار در جامعه مدرن مطرح می کند

2. The present essays are papers arising from a colloquium held at Princeton on the fabric of Hagia Sophia and related buildings.
[ترجمه ترگمان]مقالات حاضر مقالاتی هستند که از a در پرینستون در زمینه پارچه of سوفیا و ساختمان های مربوط به آن منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]مقالات حاضر مقالاتی است که ناشی از یک محفل قومی در پرینستون بر روی حجاب سوفیا و ساختمان های مرتبط است

3. There will be a colloquium on Leonardo's drawings at the close of the exhibition.
[ترجمه ترگمان]در پایان این نمایشگاه تصویری از نقاشی های لئوناردو داوینچی وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در پایان نمایشگاه، لووروف در نقاشی های لئوناردو قرار خواهد گرفت

4. Publish the speech of this colloquium and summary below.
[ترجمه ترگمان]انتشار این گزارش و خلاصه زیر را انتشار دهید
[ترجمه گوگل]سخنرانی این محفل و خلاصه را در زیر منتشر کنید

5. Last October, I co - chaired a colloquium on labour relations at the Hague, in the Netherlands.
[ترجمه ترگمان]اکتبر گذشته، من ریاست جلسه ای را بر روی روابط کاری در لاهه، در هلند، به عهده گرفتم
[ترجمه گوگل]در اواخر ماه اکتبر، همکاران من در رابطه با روابط کاری در لاهه در هلند شرکت کردند

6. He was not willing to attend the colloquium.
[ترجمه ترگمان]او مایل نبود که در یک کنفرانس حضور داشته باشد
[ترجمه گوگل]او مایل نبود که در کنفرانس شرکت کند

7. On colloquium, everybody as follows the view that all respects expressed him.
[ترجمه ترگمان]در colloquium، همه از این دید که همه احترامات او را ابراز کرده اند، پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]در کولکوویوم، همه به این نتیجه رسیده اند که تمام احترامات او را ابراز کرده اند

8. However, there were two disagreements among some Asian and European participants at the colloquium.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در میان برخی از شرکت کنندگان آسیایی و اروپایی در the دو اختلاف نظر وجود داشت
[ترجمه گوگل]با این حال، در میان برخی از شرکت کنندگان آسیایی و اروپایی در کولوکویو، اختلاف نظر وجود دارد

9. Part of the event are exhibitions of indigenous art and a colloquium on visual anthropology.
[ترجمه ترگمان]بخشی از این رویداد، نمایشگاهی از هنر بومی و a در انسان شناسی بصری است
[ترجمه گوگل]بخشی از این رویداد، نمایشگاه های هنر بومی و کالموریسم در زمینه انسان شناسی بصری است

10. A few days later, I repeat these words during a faculty colloquium at Brown.
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، این کلمات را در دانشگاه براون تکرار می کنم
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، این کلمات را در یک کابینه فکری در براون تکرار کردم


کلمات دیگر: