کلمه جو
صفحه اصلی

col


معنی : گردنه، گدار
معانی دیگر : پیشوند هم معنی: com- (پیش از l به کار می رود) [collinear]، مخفف:، گرویی، جنبی، گردآوری شده، کالج، مدرسه ی عالی، مستعمره، رنگ، سرهنگ، کشورکلمبیا، (noun) پیشوند بمعانی با و باهم (noun) گدار، گردنه

انگلیسی به فارسی

پیشوند به معنی با و باهم


گدار، گردنه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pass or gap between mountains.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: together; with; jointly.

- colleague
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] همکار
- collaborate
[ترجمه ترگمان] هم کاری
[ترجمه گوگل] همکاری
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: variant of colo-.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Colonel," in the U.S. Army, Air Force, and Marines, a rank above lieutenant colonel and below brigadier general (used in a proper name).

• pass between two mountain ridges
military rank

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کتل، گردنه الف) یک گذرگاه یا فرورفتگی بلند، باریک با لبه های تیز در یک رشته کوه، معمولاً در عرض یک پشته یا درون یک بخشاب یا بین دو قله مجاور هم، خصوصاً یک گذرگاه عمیق که توسط فرسایش قهقرایی و تقاطع دو سیرک، مانند آنچه در آلپ فرانسه دیده می شود، تشکیل می شود. همچنین بلندترین یا مرتفع ترین نقطه بر روی یک بخشاب بین دو دره. ب) یک فرورفتگی نشاندار شده گرند یا تاقدیس یا زین مانند در خط الراس یک پشته کوهستانی، پائین ترین نقطه بر روی یک پشته. ج) یک پشته کوتاه یا گراند مرتفع شده زمین که دو توده بزرگتر و مرتفع تر را بهم متصل می کند. ریشه کلمه: فرانسوی به معنای گردن یا گردنه. مقایسه شود با gap (زمین ریخت شناسی)، notch شکاف یا بریدگی. مترادف: joch.

مترادف و متضاد

گردنه (اسم)
stem, defile, neck, cervix, col, ghat, ghaut

گدار (اسم)
gorge, col, ford

جملات نمونه

1. After going over the Col de Vars, the route passes through St-Paul-sur-Ubaye.
[ترجمه ترگمان]این مسیر پس از عبور از سرهنگ دوم، از سنت پل sur عبور می کند
[ترجمه گوگل]پس از رفتن به Col de Vars، مسیر از طریق St-Paul-sur-Ubaye عبور می کند

2. A col was reached at the ridge base and we ate.
[ترجمه ترگمان]پشت صخره یک ستون فرود آمد و ما خوردیم
[ترجمه گوگل]یک ستون در پایه ردیف و ما خوردیم

3. It had a close associate in Col.
[ترجمه ترگمان]آن دستیار نزدیک سرهنگ بود
[ترجمه گوگل]این یک همبستگی نزدیک در کل

4. Col. Sutherland is a Special Forces veteran who enjoyed a distinguished career.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ساترلند یک سرباز بازنشسته نیروهای ویژه است که از یک شغل متمایز لذت می برد
[ترجمه گوگل]سرهنگ ساترلند یک جانباز نیروهای ویژه است که از یک حرفه برجسته برخوردار بود

5. Soviet troop withdrawals Talks involving Col. -Gen.
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی سربازان اتحاد جماهیر شوروی در حال گفتگو با سرهنگ
[ترجمه گوگل]خروج سربازان شوروی مذاکرات شامل ژنرال ژن

6. How fortunate it is that enthusiasts such as Col. Savill have accumulated a wealth of material illustrating the railway scene.
[ترجمه ترگمان]چه خوب است که مشتاقان مانند سرهنگ Savill ثروت مادی را جمع کرده و صحنه راه آهن را به نمایش گذاشته اند
[ترجمه گوگل]چقدر خوش شانس این است که علاقه مندان از قبیل سرهنگ Savill جمع آوری یک مقدار زیادی از مواد نشان می دهد صحنه راه آهن

7. Col. 10 contains references to the mythical events recounted in the poem.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ۱۰ حاوی اشاراتی به رویداده ای افسانه ای است که در این شعر نقل شده است
[ترجمه گوگل]سرهنگ 10 حاوی ارجاعات به رویدادهای اسطورهای در شعر است

8. They waited at the North Col for three awful days, watching the deserted ridge for any signs of life.
[ترجمه ترگمان]آن ها سه روز وحشتناک در کنار سرهنگ شمالی منتظر ماندند و به دنبال نشانه ای از زندگی، به صخره خالی نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها در سه روز افتضاح در کلمبیای شمالی صبر کردند و هر گونه علائم زندگی را تماشا کردند

9. The actors include Mark Hamill portraying Col.
[ترجمه ترگمان]این بازیگران، مارک Hamill را به تصویر می کشند که تصویر سرهنگ را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]بازیگران شامل مارک همیل است

10. The real challenge, said incoming base commander Col.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ دوم ورودی گفت که چالش واقعی است
[ترجمه گوگل]چالش واقعی، گفت: فرمانده کل نیروی ورودی

11. Col. 10 of the Derveni papyrus draws attention to the violence perpetrated by one divine generation against another.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ۱۰ از پاپیروس Derveni توجه را به خشونت ایجاد شده توسط یک نسل الهی نسبت به دیگری جلب می کند
[ترجمه گوگل]سرهنگ 10 پاپیروس Derveni توجه به خشونت های انجام شده توسط یک نسل الهی علیه یکی دیگر را جلب می کند

12. On Thursday afternoon, I talked to Col.
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه بعد از ظهر با سرهنگ صحبت کردم
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر پنج شنبه، من با سرهنگ صحبت کردم

13. The army commander in Bosnia-Hercegovina, Col. -Gen.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ارتش در بوسنی و هرزگوین
[ترجمه گوگل]فرمانده ارتش در بوسنی و هرزگوین، سرهنگ ژن

14. He blames the brigade commander, Col.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ فرمانده تیپ را مقصر دانست
[ترجمه گوگل]او سرهنگ فرمانده تیپ را سرزنش می کند

پیشنهاد کاربران

the lowest point of a ridge or saddle between two peaks, typically providing a pass from one side of a mountain range to another.
به طور ساده شکل هندسی ناشی از فرورفتگی دره مانند بین دو قله را گویند


کلمات دیگر: