معنی : لقب، کنیه
معانی دیگر : (در روم باستان) نام سوم (مثلا سومین نام این سخنور رومی: marcus tullius cicero)، نام خانوادگی (surname هم می گویند)، اسم فامیل
cognomen
معنی : لقب، کنیه
معانی دیگر : (در روم باستان) نام سوم (مثلا سومین نام این سخنور رومی: marcus tullius cicero)، نام خانوادگی (surname هم می گویند)، اسم فامیل
انگلیسی به فارسی
کنیه، لقب
شناسایی، لقب، کنیه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: cognomens, cognomina
مشتقات: cognominal (adj.), cognominally (adv.)
حالات: cognomens, cognomina
مشتقات: cognominal (adj.), cognominally (adv.)
• (1) تعریف: a last name; surname.
- Everyone made fun of Mr. Pickle's cognomen.
[ترجمه ترگمان] همه از cognomen ترشی فروش لذت می بردند
[ترجمه گوگل] هر کس از طریق شناسنامه آقای ظریف سرگرم کننده بود
[ترجمه گوگل] هر کس از طریق شناسنامه آقای ظریف سرگرم کننده بود
• (2) تعریف: any appellation, esp. a nickname.
• مشابه: name
• مشابه: name
• family name; nickname, shortened form of a name; 3rd name of a citizen of ancient rome
مترادف و متضاد
لقب (اسم)
addition, epithet, title, label, appellation, surname, agnomen, sobriquet, byname, cognomen, soubriquet
کنیه (اسم)
epithet, title, surname, agnomen, nickname, sobriquet, nicknack, knick-knack, cognomen, nom de plume, soubriquet
کلمات دیگر: