1. Car, although the black bear still mean not apprehensible, the rabbit still kept getting hold of a motorcycle.
[ترجمه ترگمان]ماشین با وجود این که خرس سیاه هنوز بدجنس نیست، خرگوش هنوز از موتور سیکلت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اتومبیل، گرچه خرس سیاه هنوز هم قابل درک نیست، خرگوش هنوز نگه داشتن موتور سیکلت نگه داشته است
2. Then, it becomes apprehensible that Huang Gang's artworks include the artist's historic memory and personal emotion in deeper level more than a simple social image.
[ترجمه ترگمان]سپس، تبدیل به apprehensible می شود که آثار هنری Huang شامل حافظه تاریخی هنرمند و احساسات شخصی در سطوح عمیق تر بیش از یک تصویر اجتماعی ساده می شود
[ترجمه گوگل]سپس، قابل تشخیص است که آثار هنری هوانگ گانگ شامل خاطرات تاریخی هنرمند و احساسات شخصی در سطح عمیق بیشتر از یک تصویر اجتماعی ساده است
3. Embodiments : Tactile or visual models that are meant to represent mathematical relationships and concepts in a ready apprehensible form.
[ترجمه ترگمان]Embodiments: Tactile یا مدل های بصری که به منظور نمایش روابط ریاضی و مفاهیم در فرم apprehensible آماده هستند
[ترجمه گوگل]تطابق: مدلهای تطبیقی یا بصری که به معنای نمایش روابط و مفاهیم ریاضی در قالب قابل تشخیص هستند
4. These dilemmas to be comprehended alone in " Statesman " are not likely digestible, but if put in the whole system of Plato's political ideology, they are rather more apprehensible .
[ترجمه ترگمان]این معضلات تنها در \"Statesman\" به تنهایی قابل هضم نیستند، بلکه اگر در کل سیستم ایدیولوژی سیاسی افلاطون قرار گیرند، نسبتا \"apprehensible\" هستند
[ترجمه گوگل]این معضلات تنها در 'Statesman' قابل درک نیست به احتمال زیاد قابل هضم است، اما اگر در کل سیستم ایدئولوژی سیاسی افلاطون قرار داده، آنها قابل درک تر است
5. What he craved was neither luxury nor the high rhetoric of history painting, but apprehensible truth, visible, familiar, open to touch and repetition.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او می طلبید، نه تجمل بود و نه فصاحت و بلاغت بالا نقاشی تاریخ، اما حقیقت، مشهود، آشنا، باز برای لمس و تکرار
[ترجمه گوگل]چیزی که او تمایل داشت، نه لوکس و نه سخنان پرطرفدار نقاشی تاریخی بود، اما حقیقت قابل درک، قابل مشاهده، آشنا، باز به لمس و تکرار بود
6. Data mining is to extract some people interested, potential and useful knowledge from the data, and to present them in some apprehensible forms.
[ترجمه ترگمان]داده کاوی برای استخراج برخی از افراد علاقمند، پتانسیل و مفید از داده ها، و ارائه آن ها در برخی اشکال apprehensible است
[ترجمه گوگل]داده کاوی برای استخراج برخی افراد از داده ها علاقه مند، پتانسیل و مفید است و آنها را در برخی از فرم های قابل تشخیص ارائه می دهد
7. An interesting element of last July's Wikileaks release of Afghani war documents was the use of data visualization by independent parties to make the vast amount of data apprehensible.
[ترجمه ترگمان]یک عنصر جالب از انتشار اسناد جنگ افغانستان در جولای سال گذشته، استفاده از تجسم داده ها از سوی احزاب مستقل برای ایجاد مقدار بسیار زیاد داده بود
[ترجمه گوگل]یک عنصر جالب از انتشار آخرین ویکی لیکس اسناد جنگ افغانی در ماه ژوئیه، استفاده از تجسم داده ها توسط احزاب مستقل بود تا میزان قابل توجهی از داده ها قابل تشخیص باشد