کلمه جو
صفحه اصلی

coffer


معنی : صندوق، خزانه وجوه
معانی دیگر : (جمع) خزانه، بودجه، اعتبار، صندوق (پول یا جواهر یا اسناد بهادار و غیره)، صندوق نسوز، صندوقچه ی آهنین، (معماری) فرورفتگی صندوق مانند طاق یا درون گنبد، رجوع شود به: cofferdam، (در کانال ها) آب پله، بستاب

انگلیسی به فارسی

صندوق، خزانه وجوه


فنجان، صندوق، خزانه وجوه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large chest, esp. one used to hold money, jewels, or the like; strongbox.
مترادف: casket, safe, strongbox
مشابه: locker, treasury, vault

(2) تعریف: (usu. pl.) monetary resources, esp. those of a treasury.
مترادف: finances, treasury
مشابه: chest, funds
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: coffers, coffering, coffered
• : تعریف: to place in a coffer.
مشابه: casket, encase, lock up

• treasure chest; treasury; strongbox
store in a chest
the coffers of an organization is the total amount of money that it has to spend.
a coffer is a large strong chest used for storing valuable objects such as money or gold and silver.

مترادف و متضاد

صندوق (اسم)
case, bin, fund, box, chest, trunk, coffer, hutch

خزانه وجوه (اسم)
coffer

large box


Synonyms: case, casket, chest, exchequer, repository, strongbox, treasure chest, treasury, war chest


جملات نمونه

1. There's nothing left in the government's coffers.
[ترجمه ترگمان]در خزانه دولت هیچ چیز باقی نمانده است
[ترجمه گوگل]چیزی در صندوق های دولتی وجود ندارد

2. The coffer boiled up quickly.
[ترجمه ترگمان]صندوق به سرعت آب پز شد
[ترجمه گوگل]فنجان به سرعت آب می شود

3. A further accident - stumbling over a coffer of government funds in his care - fatally scatters temptation before him.
[ترجمه ترگمان]یک تصادف دیگر - سکندری دادن یک صندوق از صندوق های دولتی در حوزه کاری خود، در برابر او temptation پراکنده و پراکنده می شود
[ترجمه گوگل]یک حادثه دیگر - که در مورد مراقبت از صندوق های دولتی مانع از آن می شود - فریب خورده وسوسه های او را پیش می اندازد

4. The nation's coffers are empty.
[ترجمه ترگمان]خزانه این کشور خالی است
[ترجمه گوگل]خزانه های خالی کشور

5. Unless you're trying to swell the family coffers all by yourself.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه سعی کنی همه خزانه خانواده را خودت خراب کنی
[ترجمه گوگل]به استثنای اینکه شما سعی می کنید همه چیزهای خانواده را به وسیله خود بسوزانید

6. She saw the leather coffer, with its massed jewellery . . . .
[ترجمه ترگمان]صندوق چرمی را دید که با جواهرات massed آن را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]او خزانه چرم را با جواهرات توده ای دید

7. Rivers of money rushed into the coffers of the Dukakis camp.
[ترجمه ترگمان]ری ورز پول به خزانه اردوگاه Dukakis سرازیر شد
[ترجمه گوگل]رودخانه های پولی به فضاهای اردوگاه دوکاکیس رفته اند

8. I'd like a cup of coffer with sugar and cream, please.
[ترجمه ترگمان]من یک جام پر از شکر و خامه را دوست دارم
[ترجمه گوگل]من یک فنجان قهوه با شکر و کرم را دوست دارم، لطفا

9. There are many jewels in the coffer.
[ترجمه ترگمان]در صندوق جواهرات بسیاری هست
[ترجمه گوگل]جواهرات زیادی در کابین وجود دارد

10. They drank coffer or bottled lemonade, in the pleasant, earned ease of Sunday afternoon.
[ترجمه ترگمان]آن ها coffer را نوشیدند یا لیموناد را در آب شیرین بعدازظهر روز یکشنبه به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها لیموناد فنجان یا بطری را نوشیدند، در سهولت لذت بخش و خوشایند یکشنبه بعد از ظهر

11. It's a reliquary, or coffer. From the 6th century, the Crux Vaticana is purported to contain fragments of the cross on which Jesus was crucified.
[ترجمه ترگمان]یک صندوق یا صندوق است از قرن ششم، Crux vaticana به منظور مهار بخش هایی از صلیب که عیسی به صلیب کشیده شده است، ادعا شده است
[ترجمه گوگل]این یک کوره یا کابین است از قرن ششم، خلاقیت واتیکانا به معنای حاوی قطعاتی از صلیب است که عیسی مصلوب شد

12. The girl is allowed to dunk her biscuits in her coffer.
[ترجمه ترگمان] اون دختر اجازه داره بیسکوئیت هاش رو تو صندوق بذاره
[ترجمه گوگل]دختر اجازه داده است بیسکویت ها را در صندوق خود بگنجاند

13. The money from the exhibition should swell the hospital's coffers a little.
[ترجمه ترگمان]پول حاصل از نمایشگاه باید خزانه بیمارستان را کمی بالا ببرد
[ترجمه گوگل]پول از نمایشگاه باید صندوق های بیمارستان را کمی افزایش دهد

14. The proceeds from the lottery go towards sports and recreation, as well as swelling the coffers of the government.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از قرعه کشی به سمت ورزش و تفریح و نیز افزایش خزانه دولت می رود
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از قرعه کشی به سمت ورزش و تفریح ​​و همچنین افزایش وجوه دولت است

The government's coffers were empty.

خزانه‌ی دولت خالی بود.


پیشنهاد کاربران

پول سندوغ ( زبر "س" ) {بی زیروزبری ( سکون ) "ل"}
( صندوق ، معرب �سندوغ� است ؛ و �سندوغ� ، یک واژهء پارسی است )



کلمات دیگر: