کلمه جو
صفحه اصلی

braggart


معنی : لافزن، خود ستا، گزافه گو، رجز خوان، خود ستا، متظاهر
معانی دیگر : آدم لافزن، چاخان، قمپزو

انگلیسی به فارسی

لاف‌زن، گزافه‌گو، رجز‌خوان


براگگارت، خود ستا، لافزن، گزافه گو، رجز خوان، متظاهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who boasts a lot.
مشابه: brag

- Everybody knows he's a great athlete; he doesn't need to be such a braggart.
[ترجمه ترگمان] همه می دانند که او یک ورزش کار بزرگ است، نیازی به این لاف و گزاف نیست
[ترجمه گوگل] همه می دانند او یک ورزشکار بزرگ است؛ او نیازی به چنین شگفتی ندارد
صفت ( adjective )
مشتقات: braggartly (adv.)
• : تعریف: boastful; bragging.

• arrogant boaster, show off
a braggart is a person, usually a man, who brags about what he has done or will do or what he possesses; an old-fashioned word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

لافزن (اسم)
assuming, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, idol, gascon, larrikin

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

گزافه گو (اسم)
braggart, braggadocio

رجز خوان (اسم)
braggart

خودستا (صفت)
ostentatious, braggart, blowhard, boastful, swank, vainglorious, self-opinionated, self-praising, stuck-up

متظاهر (صفت)
ostentatious, braggart, boastful, hypocritical, pretending, simulating, making believe, prudish

person who talks boastingly


Synonyms: bag of wind, bigmouth, big talker, big-timer, blowhard, blusterer, boaster, brag, braggadocio, bragger, egotist, exhibitionist, gasbag, gascon, grandstander, hotshot, know-it-all, peacock, ranter, raver, show-off, strutter, swaggerer, swashbuckler, swelled head, trumpeter, windbag


جملات نمونه

1. Johnny was a show-off - a balding braggart who was later proved to be a liar.
[ترجمه ترگمان]جانی a لاف زن بود که بعدها معلوم شد دروغ گو است
[ترجمه گوگل]جانی یک نمایش خیره کننده بود - یک فرمانروای غم انگیز که بعدا به دروغ گویی تبدیل شد

2. Overnight Riley Hanson had become a cautious braggart.
[ترجمه ترگمان]یک شبه که رایلی سن همین طور لاف می زد و لاف می زد
[ترجمه گوگل]یک شب ریل هانسون به یک شوخی محتاط تبدیل شد

3. The braggart Anecdotes that bolster self-image reveal a great deal to you about the speaker.
[ترجمه ترگمان]لاف braggart که تصویر خود را تقویت می کند، مطالب زیادی را در مورد سخنگو به شما نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Anecdotes Braggart که خود-تصویری را تقویت می کنند معنی زیادی برای شما در مورد سخنرانان نشان می دهد

4. Honest prose defeats dissembling verse, and the braggart goes off to be a thief.
[ترجمه ترگمان]نثر شریف، اشعار dissembling را شکست می دهد، و braggart لاف می زند که دزد شود
[ترجمه گوگل]شایان ذکاوت ضرب المثلی را از بین می برد و برده داری به دزد تبدیل می شود

5. The braggart turns every question into an answer that makes himself or herself look incredibly good.
[ترجمه ترگمان]\"braggart\" هر سوال را به پاسخی تبدیل می کند که باعث می شود خودش یا خودش خیلی خوب به نظر برسند
[ترجمه گوگل]پرستار هر سوال را به یک پاسخ تبدیل می کند که باعث می شود خودش و یا خودش فوق العاده خوب به نظر برسد

6. However, Captain Prien was not a braggart.
[ترجمه ترگمان]با این همه، کاپیتان Prien اهل لاف و گزاف نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، کاپیتان Prien شگفت انگیز نیست

7. Theritos may be a braggart, but he backs up his swagger with his fierce fighting skills.
[ترجمه ترگمان]شاید لاف زن لاف زن لاف و گزاف باشد، اما از مهارت های رزمی خود به بالا نگاه می کند
[ترجمه گوگل]تریاتوس ممکن است یک شگفت انگیز باشد، اما او با مهارت های مبارزه ای سخت خود را از بین می برد

8. However, Captain Prien was no braggart.
[ترجمه ترگمان]با این همه کاپیتان Prien اهل لاف و لاف و لاف و گزاف نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، کاپیتان Prien هیچ شگفت انگیز بود

9. Don't play the braggart.
[ترجمه ترگمان]لاف نزن
[ترجمه گوگل]فراموشت نکنید

10. But she finds refuge with another man, ironically a local braggart photographer who is not so much successful as handy.
[ترجمه ترگمان]اما او با یک مرد دیگر، به طور کنایه آمیزی یک عکاس braggart محلی را پیدا می کند که چندان موفق نبوده است
[ترجمه گوگل]اما او با یک مرد پناه می گیرد، به طرز عجیبی یک عکاس بی نظیر محلی است که بسیار مفید نیست

11. The Cherokee legend, commonly known as "The Rabbit Goes Duck Hunting, " is about a rabbit who is a braggart and a trickster able to persuade other animals that he can back up his boasts.
[ترجمه ترگمان]افسانه چروکی که عموما به عنوان \"خرگوش به شکار می آید\" در مورد خرگوش است که یک braggart و حقه باز قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است تا بتواند به خود می بالد
[ترجمه گوگل]افسانه چروکی، معمولا به نام 'خرگوش می رود اردک شکار'، در مورد یک خرگوش است که یک شگفت انگیز و یک حیله گر است که قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است که او می تواند به حمایت از خود را

12. Cherokee legend, commonly known as "The Rabbit Goes Duck Hunting, " is about a rabbit who is a braggart and a trickster able to persuade other animals that he can back up his boasts.
[ترجمه ترگمان]افسانه چروکی که عموما به عنوان \"خرگوش به شکار می آید\" در مورد خرگوش است که یک braggart و حقه باز قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است تا بتواند به خود می بالد
[ترجمه گوگل]افسانه چروکی، معمولا به نام �خرگوش می رود اردک شکار�، در مورد یک خرگوش است که یک شگفت انگیز و شگفت انگیز است که قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است که او می تواند به حمایت از او می پردازد

13. But, if you speak too loudly, you may be perceived as overbearing, bossy aa braggart.
[ترجمه ترگمان]اما اگر با صدای بلند حرف بزنید، ممکن است با لاف زن و لاف زنی آشنا شوید
[ترجمه گوگل]اما اگر بیش از حد با صدای بلند صحبت کنید، ممکن است به عنوان فرمانبردار، فرمانده ای و برانگیخته در نظر گرفته شود

14. Sir, I don't seek a quarrel, not being a braggart.
[ترجمه ترگمان]آقا، من دنبال دعوا نیستم و لاف نمی زنم
[ترجمه گوگل]سر، من به دنبال نزاع نیستم، بلکه یک شگفتی نیستم

پیشنهاد کاربران

خودشیفته

فخر فروش


کلمات دیگر: