کلمه جو
صفحه اصلی

coadjutor


معنی : معاون، هم کار، همیاور
معانی دیگر : کمک، وردست، یاور، یاری کننده

انگلیسی به فارسی

هم‌یاور، همکار، معاون، یاری‌کننده


coadjutor، معاون، همیاور، هم کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an assistant, esp. the principal assistant of a bishop.

• assistant; one who works with another

مترادف و متضاد

معاون (اسم)
associate, helper, assistant, vicar, assistant director, coadjutor, associate principal, coadjutant, vice-chancellor

هم کار (اسم)
bloke, cohort, competitor, coadjutor, colleague, teammate, co-worker, counterpart, cooperator

همیاور (اسم)
coadjutor

assistant


Synonyms: helper, colleague, co-worker, associate


جملات نمونه

1. I found an enthusiastic coadjutor in the person of a young fellow named Wang Ming.
[ترجمه ترگمان]من یکی از کواجتور را دیدم که به نام وانگ مینگ آمده بود
[ترجمه گوگل]من همدیوتور مشتاقی را در فردی از یگان جوانی به نام وانگ مین یافتم

2. Retired Coadjutor Bishop Peter Zhang Zhiyong, 80, who is not recognized by the government, was also present in the election.
[ترجمه ترگمان]اسقف بازنشسته coadjutor، پیتر ژانگ Zhiyong، ۸۰ ساله که توسط دولت شناخته نشده است، نیز در این انتخابات حضور داشت
[ترجمه گوگل]پیتر ژانگ Zhiyong، 80، که توسط دولت به رسمیت شناخته نشده است، در انتخابات شرکت کرده است

3. Coadjutor Holy Cross Archbishop Patrick D’Rozario of Dhaka, head of BCEB, told the gathering that opening a Catholic university is great long-cherished dream for the Bangladesh Church.
[ترجمه ترگمان]پاتریک D، اسقف اعظم صلیب مقدس داکا، رئیس of، به این گردهمایی گفت که گشایش یک دانشگاه کاتولیک رویایی طولانی برای کلیسای بنگلادش است
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم کواداتورت صلیب مقدس، پاتریک دزاریو داکا، رئیس BCEB، به این جمعبندی گفت که افتتاح یک دانشگاه کاتولیک، بزرگترین آرزو برای کلیسای بنگلادش است

4. Fengxiang diocese in central Shaanxi province has elected its coadjutor bishop candidate in an “open, just, fair and free” process.
[ترجمه ترگمان]اسقف نشین Fengxiang در استان Shaanxi مرکزی، کاندیدای اسقف خود را در یک فرآیند \"آزاد، عادلانه، عادلانه و آزاد\" انتخاب کرده است
[ترجمه گوگل]دپارتمان Fengxiang در ولسوالی شانشی مرکزی نامزد کاندیدای اسقف کوهنوردی خود را در پروسه 'باز، منصفانه، آزاد' انتخاب کرده است

5. Quasinodo, the bell striker naturally macrocephalic and accepted by Notre Dame de Paris, Frollo, coadjutor and Phoebus, the leader of housecarl, they let themselves go to beautiful Esmeralda.
[ترجمه ترگمان]Quasinodo، مهاجم زنگ، به طور طبیعی macrocephalic و توسط کلیسای نتردام دو پاریس، Frollo، کواجتور و رنس، رهبر of، پذیرفته شد و اجازه دادند که به to زیبا بروند
[ترجمه گوگل]Quasinodo، مهاجم زنگ به طور طبیعی کلیسفالیک و توسط Notre Dame de پاریس، Frollo، coadjutor و Phoebus، رهبر housecarl پذیرفته، آنها اجازه خود را به زیبا Esmeralda

6. His decision also didn’t get the backing of all members in his diocese, including Coadjutor Bishop Peter Jin Lugang and almost half the 21 diocesan priests.
[ترجمه ترگمان]تصمیم او همچنین پشتیبانی از همه اعضای اسقف نشین خود، از جمله اسقف coadjutor اسقف پیتر جین Lugang و تقریبا نیمی از میلاد مسیح را به دست نیاورد
[ترجمه گوگل]تصمیم وی نیز حمایت از تمام اعضای در حزب او، از جمله Coadjutor اسقف پیتر جین Lugang و تقریبا نیمی از 21 کشیش روحانی نیست


کلمات دیگر: