کلمه جو
صفحه اصلی

bourbon


معنی : بوربن
معانی دیگر : ویسکی بوربن (که در جنوب شرقی ایالات متحده به عمل می آید و لااقل پنجاه و یک درصد ماده ی اولیه ی آن آرد ذرت است)، بوربن (نام سلسله ای که قرن ها بر فرانسه و بخشی از اسپانیا و ایتالیا سلطنت می کرد)، واپس گرا

انگلیسی به فارسی

ویسکی بوربن (که در جنوب شرقی ایالات متحده به عمل می‌آید و حداقل پنجاه و یک درصد ماده‌ی اولیه‌ی آن آرد ذرت است)


بوربن (نام سلسله‌ای که قرن‌ها بر فرانسه و بخشی از اسپانیا و ایتالیا سلطنت می‌کرد)


(از نظر سیاسی و اجتماعی) مرتجع، واپس‌گرا


مشروب بربون، بوربن


انگلیسی به انگلیسی

• whiskey (type of alcoholic drink)
bourbon is a type of whisky that is made mainly in america.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of an aristocratic French family that produced rulers of France, Spain, and Naples at various times in the sixteenth through twentieth centuries, or the name of this family itself.

(2) تعریف: a political conservative or reactionary.

مترادف و متضاد

بوربن (اسم)
bourbon

جملات نمونه

1. I poured a little more bourbon into my glass.
[ترجمه ترگمان] یه کم ویسکی بیشتر ریختم تو لیوان من
[ترجمه گوگل]من یک بوربون کمی بیشتر به شیشه اضافه کردم

2. Harry took a sip of bourbon.
[ترجمه ترگمان]هری جرعه ای از ویسکی نوشید
[ترجمه گوگل]هری گریبان بوربن را گرفت

3. There are three legal requirements for Bourbon.
[ترجمه ترگمان]سه مورد قانونی برای بوربون وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه الزام قانونی برای بوربن وجود دارد

4. I could smell bourbon on his breath.
[ترجمه ترگمان]می توانستم بوی ویسکی را در نفسش استشمام کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم بوربن را بوی نفس ببخشم

5. Bourbon Santos, the premier coffee, has a smooth flavour.
[ترجمه ترگمان]Bourbon سانتوس، نخست وزیر قهوه مزه خوبی دارد
[ترجمه گوگل]بوربن سانتوس، قهوه قهوه، دارای طعم صاف است

6. It is one of the great ironies that Bourbon is a dry county.
[ترجمه ترگمان]این یکی از ironies بزرگ است که نشان می دهد بوربون یک شهر خشک است
[ترجمه گوگل]این یکی از بزرگترین جنجالی است که بوربن یک منطقه خشک است

7. Bourbon producers set great store by the soft local water which passes through limestone on its way to the distilleries.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان بوربون به وسیله آب محلی نرم که از سنگ آهک در مسیر خود به the عبور می کند، بزرگ شده اند
[ترجمه گوگل]تولید کنندگان بوربون با توجه به آب محلی نرم افزاری که از طریق سنگ آهک در مسیر خود به کارخانه های تولید نوشیدنی منتقل می شوند، از فروشگاه های بزرگ استفاده می کنند

8. Add bourbon, wine, stock, thyme, and bay leaves and bring to a simmer.
[ترجمه ترگمان]bourbon، شراب، stock، آویشن و برگ های کهر را اضافه کنید و به آرامی بجوشانید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن بوربون، شراب، سهام، آویشن و برگ های خوری و آوردن به بطری کردن

9. I used to eat Bourbon biscuits and Custard Creams in similar ways, though they were just poor substitutes for custard tarts.
[ترجمه ترگمان]من قبلا بیسکوییت Bourbon و Custard را به روش مشابهی می خوردم، هر چند که آن ها فقط جایگزین های ضعیفی برای custard بودند
[ترجمه گوگل]من با استفاده از بیسکویت های بوربون و کرم های کرم ضد آفتاب مصرف کرده ام، هرچند که آنها فقط جایگزین های بد برای شیرینی های شیرینی می باشند

10. He was shortly drinking hard, following bourbon two-fers with nip bottles of Lucky Lager.
[ترجمه ترگمان]او به زودی به شدت مشروب می خورد و به دنبال bourbon ۲ - fers با بطری های شراب Lucky خوش گله بود
[ترجمه گوگل]او بلافاصله نوشیدنی شد، به دنبال بوربون دو فرس با بطری های ناخن Lucky Lager

11. Jack had also brought some bourbon for himself.
[ترجمه ترگمان]جک هم مقداری ویسکی برای خودش آورده بود
[ترجمه گوگل]جک بعضی از بوربنها را برای خودش آورد

12. She was a big draw on Bourbon Street.
[ترجمه ترگمان]او یک نقاشی بزرگ در خیابان بوربون بود
[ترجمه گوگل]او یک قرعه کشی بزرگ در خیابان بوربون بود

13. But I fix her her bourbon and ginger ale with the dash of ReaLemon just the way she likes it.
[ترجمه ترگمان]اما من برای او ویسکی و نوشابه زنجفیلی و آب زنجبیل درست می کنم درست همونطوری که اون خوشش میاد
[ترجمه گوگل]اما من او را بوربون و آلبوم زنجبیل را با ریش ReaLemon درست همانطور که او آن را دوست دارد

14. At Christmas they sent hams and bourbon to the house.
[ترجمه ترگمان]در کریسمس ران و ویسکی برای خانه فرستادند
[ترجمه گوگل]در کریسمس آنها را به خانه فرستادند


کلمات دیگر: