1. Stuart must have rung my boudoir and learned how the telephone is answered in about fifteen languages so far.
[ترجمه ترگمان]حتما استوارت به اتاق من تلفن زده و یاد گرفته که چگونه تلفن در حدود پانزده تا زبون باز است
[ترجمه گوگل]استوارت باید مدرک من را بخواند و یاد بگیرد که چگونه تا کنون در حدود پانزده زبان پاسخ داده شده است
2. Nobody else was even audible in the blue boudoir all around.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری در اتاق آبی رنگ اتاق به گوش نمی رسید
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری حتی در بوتیک آبی در اطراف آن قابل شنیدن نیست
3. We all live in chintzy little boudoir rooms and we can't hang Rothkos on our walls.
[ترجمه ترگمان]همه ما در اتاق chintzy کوچک زندگی می کنیم و ما هم نمی توانیم Rothkos را روی دیوارها نصب کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما در اتاق های کوچک بنفش کوچک زندگی می کنیم و نمی توانیم روتکوس را در دیوارهایمان آویزان کنیم
4. She sat in the kitchen or in her boudoir.
[ترجمه ترگمان]او در آشپزخانه یا اتاق خود نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در آشپزخانه یا در راهروی او نشسته بود
5. Only Mimi's intimates were admitted to her boudoir.
[ترجمه ترگمان]فقط دوست صمیمی می چل به اتاق او رفته بودند
[ترجمه گوگل]فقط محکومیت های میامی برای وی به اتمام رسید
6. Go with the cater-cousin in boudoir again bubble!
[ترجمه ترگمان]برو به اتاق پذیرایی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]برو با پسر عموی خدمت در boudoir دوباره حباب!
7. Like the breakable furniture of a boudoir.
[ترجمه ترگمان]مثل مبل های شکننده یک اتاق خصوصی
[ترجمه گوگل]مانند مبلمان قابل شستشو بوودر
8. Fashionable dress arses if is boudoir cater - cousin of the woman, can feel a woman everyday mood.
[ترجمه ترگمان]لباس Fashionable در صورتی که زن عموی زن باشد، می تواند احساس یک زن را در هر روز احساس کند
[ترجمه گوگل]لباس مد عروس اگر خدمتکار بودویر - پسر عموی زن باشد، میتواند احساسات روزمره زن را احساس کند
9. Treated at that time the boudoir young lady to say, this wascommendable.
[ترجمه ترگمان]و در اون موقع خانم جوان اتاق پذیرایی گفت که این wascommendable
[ترجمه گوگل]در آن زمان، بانوی جوان بودوئر در حال درمان بود که می گفت، این امر قابل قبول بود
10. And the boudoir - grand piano, beautifully dusted, hermetically sealed as ever.
[ترجمه ترگمان]و در آن پیانوی بزرگ و زیبا که به زیبایی گرد آن گرد آمده و مثل همیشه مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]و بوودر - پیانو بزرگ، به زیبایی دمدمی مزاج، به طور مساوی مهر و موم شده است
11. In my boudoir I sigh over the close of spring.
[ترجمه ترگمان]در اتاق خودم از نزدیک بهار آه می کشم
[ترجمه گوگل]در بوودور من آهی کشیدم تا نزدیک بهار
12. Blending modern boudoir glamour with deco chic, all 18 rooms offer a canal view, four-poster beds, and ceiling mirrors to reflect light from the water outside.
[ترجمه ترگمان]Blending شیک و زیبا (deco)مجهز به deco شیک، تمام ۱۸ اتاق یک نمای کانال، تخت خواب چهار پوستر و آینه سقفی برای انعکاس نور بیرون از آب را ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]با هم زدن شگفت انگیز بوودور با شیک deco، تمام 18 اتاق از نظر کانال، تختخواب های چهار رنگی و آینه های سقف برای نشان دادن نور از آب خارج می شوند
13. And their home, also resembling is boudoir beauty, see inaccessibly .
[ترجمه ترگمان]و خانه آن ها که شبیه زیبایی boudoir است، inaccessibly را ببینید
[ترجمه گوگل]و خانه آنها، همچنین شبیه به زیبایی بودوئر است، دیدن غیر قابل دسترس است
14. So a lady's boudoir is really her pouting - room.
[ترجمه ترگمان]پس اتاق پذیرایی زنونه واقعا -
[ترجمه گوگل]بنابراین یک بیدار بانوی واقعا اتاقش است
15. The golden boudoir document character, the jade chest is mad the rainbow.
[ترجمه ترگمان]آن کاغذ طلایی کوچک، آن صندوقچه کوچک، از رنگین کمان دیوانه است
[ترجمه گوگل]شخصیت سند بولدور طلایی، سینه یخی، رنگین کمان دیوانه است