کلمه جو
صفحه اصلی

boudoir


معنی : خلوتگاه، اطاق کوچک مخصوص زن
معانی دیگر : (فرانسه) اتاق رختکن زنانه، اتاق نشیمن زنانه، خلوتگاه زنانه، اطاق کوچک مخصوص زن که خواص خود را در انجامیپذیرد

انگلیسی به فارسی

اطاق کوچک مخصوص زن (که خواص خود را در آنجا می‌پذیرد)، خلوتگاه


بوودیر، خلوتگاه، اطاق کوچک مخصوص زن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman's private sitting room or bedroom.

- When she invited him to have tea in her boudoir, he exulted privately.
[ترجمه ترگمان] وقتی او را برای صرف چای در اتاق خصوصی خود دعوت کرد، با خوشحالی گفت:
[ترجمه گوگل] هنگامی که او را دعوت کرد تا چای را در بوودور خود بگذارد، به طور خصوصی دعا می کرد

• lady's dressing room
a woman's boudoir is her bedroom or private sitting room; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

خلوتگاه (اسم)
adytum, sanctum, penetralia, boudoir, den, place of retirement, retired place, private place

اطاق کوچک مخصوص زن (اسم)
boudoir

جملات نمونه

1. Stuart must have rung my boudoir and learned how the telephone is answered in about fifteen languages so far.
[ترجمه ترگمان]حتما استوارت به اتاق من تلفن زده و یاد گرفته که چگونه تلفن در حدود پانزده تا زبون باز است
[ترجمه گوگل]استوارت باید مدرک من را بخواند و یاد بگیرد که چگونه تا کنون در حدود پانزده زبان پاسخ داده شده است

2. Nobody else was even audible in the blue boudoir all around.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری در اتاق آبی رنگ اتاق به گوش نمی رسید
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری حتی در بوتیک آبی در اطراف آن قابل شنیدن نیست

3. We all live in chintzy little boudoir rooms and we can't hang Rothkos on our walls.
[ترجمه ترگمان]همه ما در اتاق chintzy کوچک زندگی می کنیم و ما هم نمی توانیم Rothkos را روی دیوارها نصب کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما در اتاق های کوچک بنفش کوچک زندگی می کنیم و نمی توانیم روتکوس را در دیوارهایمان آویزان کنیم

4. She sat in the kitchen or in her boudoir.
[ترجمه ترگمان]او در آشپزخانه یا اتاق خود نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در آشپزخانه یا در راهروی او نشسته بود

5. Only Mimi's intimates were admitted to her boudoir.
[ترجمه ترگمان]فقط دوست صمیمی می چل به اتاق او رفته بودند
[ترجمه گوگل]فقط محکومیت های میامی برای وی به اتمام رسید

6. Go with the cater-cousin in boudoir again bubble!
[ترجمه ترگمان]برو به اتاق پذیرایی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]برو با پسر عموی خدمت در boudoir دوباره حباب!

7. Like the breakable furniture of a boudoir.
[ترجمه ترگمان]مثل مبل های شکننده یک اتاق خصوصی
[ترجمه گوگل]مانند مبلمان قابل شستشو بوودر

8. Fashionable dress arses if is boudoir cater - cousin of the woman, can feel a woman everyday mood.
[ترجمه ترگمان]لباس Fashionable در صورتی که زن عموی زن باشد، می تواند احساس یک زن را در هر روز احساس کند
[ترجمه گوگل]لباس مد عروس اگر خدمتکار بودویر - پسر عموی زن باشد، میتواند احساسات روزمره زن را احساس کند

9. Treated at that time the boudoir young lady to say, this wascommendable.
[ترجمه ترگمان]و در اون موقع خانم جوان اتاق پذیرایی گفت که این wascommendable
[ترجمه گوگل]در آن زمان، بانوی جوان بودوئر در حال درمان بود که می گفت، این امر قابل قبول بود

10. And the boudoir - grand piano, beautifully dusted, hermetically sealed as ever.
[ترجمه ترگمان]و در آن پیانوی بزرگ و زیبا که به زیبایی گرد آن گرد آمده و مثل همیشه مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]و بوودر - پیانو بزرگ، به زیبایی دمدمی مزاج، به طور مساوی مهر و موم شده است

11. In my boudoir I sigh over the close of spring.
[ترجمه ترگمان]در اتاق خودم از نزدیک بهار آه می کشم
[ترجمه گوگل]در بوودور من آهی کشیدم تا نزدیک بهار

12. Blending modern boudoir glamour with deco chic, all 18 rooms offer a canal view, four-poster beds, and ceiling mirrors to reflect light from the water outside.
[ترجمه ترگمان]Blending شیک و زیبا (deco)مجهز به deco شیک، تمام ۱۸ اتاق یک نمای کانال، تخت خواب چهار پوستر و آینه سقفی برای انعکاس نور بیرون از آب را ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]با هم زدن شگفت انگیز بوودور با شیک deco، تمام 18 اتاق از نظر کانال، تختخواب های چهار رنگی و آینه های سقف برای نشان دادن نور از آب خارج می شوند

13. And their home, also resembling is boudoir beauty, see inaccessibly .
[ترجمه ترگمان]و خانه آن ها که شبیه زیبایی boudoir است، inaccessibly را ببینید
[ترجمه گوگل]و خانه آنها، همچنین شبیه به زیبایی بودوئر است، دیدن غیر قابل دسترس است

14. So a lady's boudoir is really her pouting - room.
[ترجمه ترگمان]پس اتاق پذیرایی زنونه واقعا -
[ترجمه گوگل]بنابراین یک بیدار بانوی واقعا اتاقش است

15. The golden boudoir document character, the jade chest is mad the rainbow.
[ترجمه ترگمان]آن کاغذ طلایی کوچک، آن صندوقچه کوچک، از رنگین کمان دیوانه است
[ترجمه گوگل]شخصیت سند بولدور طلایی، سینه یخی، رنگین کمان دیوانه است


کلمات دیگر: