کلمه جو
صفحه اصلی

apiece


معنی : هر کدام، برای هر شخص
معانی دیگر : هر یک، هر نفر، هرچیز

انگلیسی به فارسی

برای هر شخص، هرچیز، هریک، هرکدام


یک تکه، هر کدام، برای هر شخص


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: for or from each one; each.
مترادف: each
مشابه: all, severally

- The melons cost a dollar apiece.
[ترجمه ترگمان] The هر کدامشان یک دلار قیمت داشتند
[ترجمه گوگل] خربزه یک دلار به ازای هر دلار میپردازد
- You and I have one sandwich apiece.
[ترجمه ترگمان] من و تو یک ساندویچ داریم
[ترجمه گوگل] شما و من یک بشقاب ساندویچ داریم

• each; for each one
if people have a particular number of things apiece, they have that number each.

مترادف و متضاد

هر کدام (قید)
apiece

برای هر شخص (قید)
apiece

each


Synonyms: all, a pop, aside, for each, from each, individually, one by one, per, respectively, separately, severally, singly, successively, to each


جملات نمونه

1. he paid us five dollars apiece
به هر نفر از ما پنج دلار داد.

2. the bananas are three hundred tumans apiece
موز دانه ای سیصد تومان است.

3. He gave the boys a shilling apiece.
[ترجمه ترگمان]به بچه ها هر کدام یک شیلینگ داده بود
[ترجمه گوگل]او پسرها را به یک شیلینگ داد

4. The pictures are worth about £000 apiece.
[ترجمه ترگمان]این عکس ها هر کدام به قیمت ۱۰۰۰ پوند ارزش دارند
[ترجمه گوگل]تصاویر حدود £ 000 هر مورد ارزش دارند

5. The apples cost eighty cents apiece.
[ترجمه ترگمان]سیب در هر یک از سیب هشتاد سنت بود
[ترجمه گوگل]سیب هزده سنت هزینه دارد

6. He and I had two fish apiece.
[ترجمه ترگمان]من و اون هر کدوم دوتا ماهی داشتیم
[ترجمه گوگل]او و من دو قطعه ماهی داشتیم

7. He gave his children a dollor apiece.
[ترجمه ترگمان]به فرزندانش یک dollor داده بود
[ترجمه گوگل]او فرزندان خود را به عهده ی یک قورباغه گذاشت

8. Entire roast chickens were sixty cents apiece.
[ترجمه ترگمان]هر کدام یک غاز سرخ شده شصت و پنج سنت بود
[ترجمه گوگل]جوجه های کامل کباب شصت سنت بود

9. Yorke and Cole scored a goal apiece.
[ترجمه ترگمان]Yorke و کول هر کدام یک گل زدند
[ترجمه گوگل]یورک و کول یک هدف را به ثمر رساندند

10. The largest stones weigh over five tonnes apiece.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین سنگ ها هر کدام پنج تن وزن دارند
[ترجمه گوگل]بزرگترین سنگ بیش از پنج تن وزن است

11. The two top teams have ten points apiece.
[ترجمه ترگمان]دو تیم برتر، هر کدام ده امتیار دارند
[ترجمه گوگل]دو تیم برتر 10 امتیاز دارند

12. The tickets are one pound apiece.
[ترجمه ترگمان]این بلیط ها هر کدامشان یک پوند است
[ترجمه گوگل]بلیط یک پوند است

13. Pick-your-own grapefruit and oranges were ours for pennies apiece.
[ترجمه ترگمان] - - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]گریپ فروت انتخاب شده و پرتقال ما برای هر پنی بود

14. Warne's figures 17 Test wickets at 15 runs apiece suggest there was only one winner.
[ترجمه ترگمان]figures با اختلاف ۱۷ ویکت، هر کدام ۱۵ ران کسب کردند و پیشنهاد کردند که تنها یک برنده وجود دارد
[ترجمه گوگل]چهره های وارن 17 تست ویکت ها در 15 اجرا می شود که نشان می دهد تنها یک برنده وجود دارد

15. Shares have slumped from nearly £4 apiece at their peak five years to ago to just 9p last night.
[ترجمه ترگمان]از پنج سال پیش تا ۹ شب گذشته سهام از نزدیک به ۴ پوند کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]سهم سهام از تقریبا 4 پوند در اوج خود پنج سال پیش تا 9 پانزدهم شب گذشته کاهش یافته است

He paid us five dollars apiece.

به هر نفر از ما پنج دلار داد.


The bananas are three hundred tumans apiece.

موز دانه‌ای سیصد تومان است.


پیشنهاد کاربران

each or for each one look to depend on for help, advice, etc.


کلمات دیگر: