کلمه جو
صفحه اصلی

bowling


معنی : بازی بولینگ، مسابقه وجشن بازی بولینگ
معانی دیگر : (بازی) بولینگ، رجوع شود به: bowls، بولینگ بازی کردن

انگلیسی به فارسی

بولینگ، بازی بولینگ، مسابقه وجشن بازی بولینگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a game in which a heavy ball is rolled along a wooden alley toward wooden pins that are standing at the far end.

(2) تعریف: any of various similar games, such as lawn bowling, skittles, or ninepins.

• type of game played with balls and pins
bowling is a game in which you roll a heavy ball down a long, narrow track towards a group of wooden objects and try to knock them down.

مترادف و متضاد

بازی بولینگ (اسم)
bowling

مسابقه وجشن بازی بولینگ (اسم)
bowling, bowls

tenpins


Synonyms: bowls, duckpins, candlepins, ninepins, lawn bowling, skittles, kegling


جملات نمونه

1. Jack, what time do you want to go bowling?
[ترجمه Z] جک. کی بریم بولینگ؟
[ترجمه ترگمان]جک، کی میخوای بریم بولینگ؟
[ترجمه گوگل]جک، چه مدت میخواهی بولینگ بگیری؟

2. We were bowling along at seventy miles per hour.
[ترجمه ترگمان]ما در حدود هفتاد مایل در ساعت با هم بودیم
[ترجمه گوگل]ما با هفتاد مایل در ساعت بولینگ شدیم

3. The complex contains a bowling alley, pool hall and indoor tennis courts.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه شامل یک سالن بولینگ، سالن بیلیارد و زمین تنیس سرپوشیده می شود
[ترجمه گوگل]این مجموعه شامل یک کوچه بولینگ، استخر سالن و زمین های تنیس روی زمین است

4. They were bowling along the motorway at sixty miles per hour.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حدود ۶۰ مایل در ساعت رانندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در کنار بزرگراه شصت مایل در ساعت بولینگ شدند

5. England were no match for the Indian bowling attack.
[ترجمه ترگمان]انگلستان برای حمله به تیم هند هیچ مسابقه نداشت
[ترجمه گوگل]انگلستان برای مسابقات بولینگ هندی نبود

6. Soon we were bowling along the country roads.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که ما در امتداد جاده های کشور شروع به پرتاب کردیم
[ترجمه گوگل]به زودی در کنار جاده های کشور بولینگ شدیم

7. We were bowling down at eighty miles per hour.
[ترجمه ترگمان]در ساعت هشتاد و پنج مایلی ما بولینگ بازی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در هشتاد مایل در ساعت بولینگ شدیم

8. An extra skittle was added and, lo, tenpin bowling was born.
[ترجمه ترگمان]یک skittle اضافی نیز اضافه شد و، lo، بولینگ tenpin به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]یک اسکیت باز اضافی اضافه شد و، بولینگ تنیپین متولد شد

9. In any event, the bowling alley restaurant proved quite acceptable.
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، رستوران بولینگ کاملا قابل قبوله
[ترجمه گوگل]در هر صورت رستوران رستوران بولینگ کاملا قابل قبول بود

10. McArthur opened the bowling on the first day of the match.
[ترجمه ترگمان]McArthur در اولین روز مسابقه، بولینگ را باز کرد
[ترجمه گوگل]مک آرتور بولینگ را در اولین روز بازی باز کرد

11. Pringle was tired after bowling for an hour.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت از بولینگ خسته شدم
[ترجمه گوگل]Pringle بعد از یک ساعت بولینگ خسته شد

12. Prinne was tired after bowling for half an hour.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت از بازی بولینگ خسته شده بود
[ترجمه گوگل]پریتون بعد از بولینگ به مدت نیم ساعت خسته شد

13. Let's go bowling on Saturday.
[ترجمه ترگمان] شنبه بریم بولینگ
[ترجمه گوگل]ببینیم روز شنبه

14. Do you want to go bowling with us Friday?
[ترجمه ترگمان]آیا شما می خواهید جمعه با ما بازی کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید بولینگ با ما جمعه ببرید؟

پیشنهاد کاربران

بازی بولینگ


کلمات دیگر: