1. It's next to the coffee shop.
[ترجمه ترگمان]کنار مغازه قهوه است
[ترجمه گوگل]این در کنار قهوه خانه است
2. Will you suddenly appear, in a coffee shop around the corner, I will bring the smiling face, and you say, not to say once upon a time, just say, say to you, just say, long time no see.
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است ناگهان در یک مغازه قهوه در گوشه خیابان ظاهر شوید من صورت خندان و خندان را می آورم و شما می گویید فقط یک بار، فقط بگویید، مدت زیادی است که شما را نمی بیند
[ترجمه گوگل]آیا شما ناگهان ظاهر می شود، در یک کافی شاپ در اطراف گوشه، چهره لبخند را به ارمغان می آورم، و شما می گویید، یک بار به یک بار نمی گویند، فقط می گویند، به شما بگویم، فقط می گویند، مدت طولانی نمی بیند
3. It's just before the coffee shop.
[ترجمه ترگمان]درست قبل از قهوه است
[ترجمه گوگل]درست قبل از کافی شاپ
4. I work part-time in a coffee shop just to keep the wolf from the door.
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از زمان را در یک کافی شاپ کار می کنم تا گرگ را از در بیرون نگه دارم
[ترجمه گوگل]من فقط یک بار در یک کافی شاپ کار میکنم تا گرگ را از داخل نگه دارم
5. While sitting in a coffee shop, we overheard a woman tearfully tell her husband that she was sorry that her work had been so consuming.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نشسته بود و در یک مغازه قهوه نشسته بود، شنیدیم زنی با چشمانی اشک بار به شوهرش می گوید که متاسف است کار او این قدر از پا درآمده است
[ترجمه گوگل]در حالی که نشستن در یک کافی شاپ، ما یک زن را می شنیدیم، به طرز شگفت آوری به شوهرش می گفت که متاسفم که کارش خیلی زیاد بود
6. His plans for opening a coffee shop are completely above board.
[ترجمه ترگمان]نقشه های او برای باز کردن یک کافی شاپ به طور کامل بالا است
[ترجمه گوگل]برنامه های او برای باز کردن یک کافی شاپ کاملا به سمت بالا است
7. I dropped into the coffee shop for a quick drink on my way home.
[ترجمه ترگمان]رفتم توی کافی شاپ برای یه نوشیدنی سریع تو راه خونه
[ترجمه گوگل]من برای رفتن به خانه به یک کافی شاپ رفتم
8. We hold hands across the table in the coffee shop.
[ترجمه ترگمان] توی کافی شاپ دست نگه می داریم
[ترجمه گوگل]دست ما را در کنار میز در کافی شاپ نگه داریم
9. I follow the crowd back to a coffee shop.
[ترجمه ترگمان]به دنبال جمعیت به سوی کافی شاپ رفتم
[ترجمه گوگل]من جمعیت را به یک کافی شاپ می برم
10. Its coffee shop attracted the well-to-do, or those who just wanted to be seen there.
[ترجمه ترگمان]قهوه خانه آن را به خوبی جذب می کرد، یا آن هایی که فقط می خواستند در آنجا دیده شوند
[ترجمه گوگل]کافی شاپ آن ها را به خوبی می داند یا افرادی که فقط می خواستند در آنجا ببینند
11. Early morning regulars were surprised to find the coffee shop closed.
[ترجمه ترگمان]صبح زود، افراد ارتش منظم، از اینکه مغازه قهوه را بسته بودند، غافلگیر شدند
[ترجمه گوگل]صبحانه های صبح زود برای پیدا کردن کافی شاپ تعطیل شد
12. Facilities include two restaurants, a coffee shop and a steak house.
[ترجمه ترگمان]امکانات شامل دو رستوران، یک کافی شاپ و یک خانه استیک است
[ترجمه گوگل]امکانات شامل دو رستوران، یک کافی شاپ و یک خانه استیک است
13. She wants to open a coffee shop next door.
[ترجمه ترگمان]میخواد یه مغازه کافی شاپ باز کنه
[ترجمه گوگل]او می خواهد یک کافی شاپ بعدی را باز کند
14. Sitting at a table in the coffee shop, her chin supported by her hands, she was deep in thought.
[ترجمه ترگمان]در حالی که روی می زی در کافی شاپ نشسته بود، چانه اش به دست هایش تکیه داده بود و عمیقا به فکر فرورفته بود
[ترجمه گوگل]نشستن در یک میز در کافی شاپ، چانه اش توسط دستانش پشتیبانی می شد، او عمیقا فکر کرد