1. They hold together for collective security.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای امنیت جمعی گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]آنها برای امنیت جمعی یکدیگر را نگه می دارند
2. It urges organized international action for disarmament, collective security and world peace.
[ترجمه ترگمان]آن خواستار اقدام بین المللی سازمان یافته برای خلع سلاح، امنیت جمعی و صلح جهانی است
[ترجمه گوگل]این اقدامات بین المللی را برای خلع سلاح، امنیت جمعی و صلح جهانی توصیه می کند
3. Evidently, the concern for collective security was not to be allowed to interfere with normal international relations.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که نگرانی برای امنیت جمعی نباید اجازه دخالت در روابط عادی بین المللی را داشته باشد
[ترجمه گوگل]بدیهی است، نگرانی برای امنیت جمعی نباید اجازه دخالت در روابط عادی بین المللی شود
4. The former Shah's advocacy of a collective security pact was a further black mark against the Gulf scheme.
[ترجمه ترگمان]حمایت شاه سابق از پیمان امنیت جمعی نشانه سیاه دیگری بر علیه طرح خلیج بود
[ترجمه گوگل]دفاع طرفدار سابق یک قرارداد امنیتی جمعی، یک علامت سیاه در برابر طرح خلیج فارس بود
5. The league was charged also with responsibility for collective security, so that individual states could embark on a programme of disarmament.
[ترجمه ترگمان]لیگ همچنین مسئولیت امنیت جمعی را بر عهده داشت، به طوری که کشورهای منفرد بتوانند برنامه خلع سلاح را آغاز کنند
[ترجمه گوگل]لیگ نیز مسئولیت امنیت جمعی را به عهده گرفت، به طوری که دولت های فردی می توانند برنامه خلع سلاح را آغاز کنند
6. Peace, in other words, depends solely on collective security.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، صلح تنها به امنیت جمعی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، صلح تنها به امنیت جمعی بستگی دارد
7. The idea of collective security had emerged as a theme in Soviet policy in the 1950s.
[ترجمه ترگمان]ایده امنیت جمعی به عنوان موضوع در سیاست شوروی در دهه ۱۹۵۰ ظهور کرد
[ترجمه گوگل]ایده امنیت جمعی به عنوان یک موضوع در سیاست شوروی در دهه 1950 ظاهر شد
8. It also argued for collective security arrangements as a means of building confidence and security in the region.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای ترتیبات امنیتی جمعی به عنوان وسیله ای برای ایجاد اعتماد و امنیت در منطقه بحث شد
[ترجمه گوگل]همچنین برای تدارکات امنیت جمعی به عنوان وسیله ای برای ایجاد اعتماد و امنیت در منطقه استدلال کرد
9. Has organized the member nation with the collective security treaty to discuss this question.
[ترجمه ترگمان]آیا کشور عضو را با معاهده امنیت جمعی سازماندهی کرده است تا در مورد این سوال بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه گوگل]این کشور عضو را با معاهده امنیت جمعی برای بحث در مورد این موضوع سازماندهی کرده است
10. Step five: looking for witnesses, and signed a collective security.
[ترجمه ترگمان]مرحله پنجم: گشتن به دنبال شاهدان و امضای یک امنیت جمعی
[ترجمه گوگل]مرحله پنج به دنبال شاهدان است و امنیت جمعی را امضا کردند
11. Theory of collective security is a postwar concept of security.
[ترجمه ترگمان]نظریه امنیت جمعی مفهوم پس از جنگ است
[ترجمه گوگل]نظریه امنیت جمعی یک مفهوم امنیتی پس از جنگ است
12. Nation states could only coexist peaceably if a strong collective security arrangement were respected by all.
[ترجمه ترگمان]دولت های ملی تنها در صورتی می توانند با مسالمت هم زیستی داشته باشند که یک ترتیبات امنیتی جمعی قوی مورد احترام همگان قرار گیرد
[ترجمه گوگل]کشور های عضو تنها می توانند صلح آمیز با هم همکاری کنند اگر یک توافق امنیتی قوی برای امنیت عمومی مورد توجه همه قرار گیرد
13. To counteract Western influence Soviet officials advocated a system of collective security.
[ترجمه ترگمان]برای مقابله با نفوذ غرب، مقامات شوروی از سیستم امنیت جمعی حمایت کردند
[ترجمه گوگل]برای مقابله با نفوذ غرب، مقامات شوروی از سیستم امنیت جمعی حمایت کردند