کلمه جو
صفحه اصلی

droll


معنی : مسخره، مزاح، مسخره امیز، خنده اور، مضحک، لودگی کردن
معانی دیگر : (به طور عجیب و غریب) مضحک، خنده آور، دلقک وار، (نادر) آدم خنده دار، لوده

انگلیسی به فارسی

سر خوردن، مزاح، مسخره، لودگی کردن، خنده اور، مضحک، مسخره امیز


خنده‌آور، مضحک، مسخره‌آمیز، لودگی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• humorous, odd, funny, amusing
droll means amusing; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

مزاح (اسم)
joke, jest, droll, joker, funny man, leg-pull, one-liner

مسخره امیز (صفت)
ridiculous, burlesque, droll, farcical

خنده اور (صفت)
funny, ludicrous, droll, farcical, comical, laughable, risible

مضحک (صفت)
absurd, ridiculous, funny, ludicrous, comic, hilarious, preposterous, grotesque, buffo, harlequin, burlesque, droll, farcical, laughable

لودگی کردن (فعل)
droll

amusing, farcical


Synonyms: absurd, camp, campy, clownish, comic, comical, crack-up, diverting, eccentric, entertaining, for grins, funny, gagged up, gelastic, humorous, jocular, joshing, laffer, laughable, ludicrous, odd, preposterous, quaint, queer, quizzical, ridiculous, riot, risible, waggish, whimsical


Antonyms: dramatic, serious, traumatic, unfunny


جملات نمونه

Charlie Chaplin, that droll little man

چارلی چاپلین، آن مرد کوچک و خنده‌دار


1. he says droll things
او حرف های بامزه ای می زند.

2. charlie chaplin, that droll little man
چارلی چاپلین،آن مرد کوچک و خنده دار

3. There was a droll, cynical expression on his face.
[ترجمه ترگمان]حالت مسخره ای داشت که بر چهره اش نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]یک چرت و پرت، بیان عجیب و غریب روی صورتش وجود داشت

4. The band have a droll sense of humour.
[ترجمه ترگمان]این گروه شوخ طبعی عجیبی دارند
[ترجمه گوگل]این گروه حس شوخ طبعی است

5. Mrs Fanning rolled her hips in a droll way like some one trying to keep up a Hula-Hoop.
[ترجمه ترگمان]خانم Fanning ران خود را به طرز مضحکی به شکل مضحکی درآورد که انگار کسی سعی دارد جلوی Hula را بگیرد
[ترجمه گوگل]خانم فانینگ دست راست خود را مانند یک سعی کرد تا یک هولا هوپ را نگه دارد

6. Ghost: Oh, very droll, dear lad - you will go far.
[ترجمه ترگمان]- اوه، خیلی مضحک است، پسر عزیزم - از اینجا دور خواهی شد
[ترجمه گوگل]شبح: خیلی ممنون، عزیزم، شما خیلی دور خواهید بود

7. A droll comment from time to time enlivens the dry information that fills most of the pages of a typical register.
[ترجمه ترگمان]یک نظر خنده دار از زمان تا به زمان، اطلاعات خشک را که بیشتر صفحات یک رجیستر معمولی را پر می کند، توجیه می کند
[ترجمه گوگل]یک دیدگاه غلط از زمان به زمان اطلاعات اطلاعات خشک را پر می کند که بیشتر صفحات یک ثبت نام معمول را پر می کند

8. Not much of the bridge's history is as droll.
[ترجمه ترگمان]داستان پل خیلی مضحک است
[ترجمه گوگل]تاریخچه پل زیاد نیست

9. Abusive lovers, self-deception and compulsive honesty create a droll litany over exquisite music.
[ترجمه ترگمان]عشاق Abusive، فریب و نیرنگ و صداقت و صداقت a را روی یک موزیک عالی اجر می کنند
[ترجمه گوگل]دوستداران خشونت آمیز، خود فریب و صداقت اجباری، یک خطای غریب را بر روی موسیقی بی نظیر ایجاد می کنند

10. And his own unique brand of droll self-mockery had his audiences in stitches.
[ترجمه ترگمان]و نام خود او که به طرز عجیبی مسخره بود، تماشاچیان خود را در بخیه خورده بود
[ترجمه گوگل]و نام تجاری منحصر به فرد خود را از نیشگون گرفتن و خواندن خود را به مخاطبان خود را در بخیه

11. Every song has an unflinching backbeat, a droll lyric and a concise guitar solo smack-dab in the middle.
[ترجمه ترگمان]هر ترانه ای یک backbeat unflinching دارد، یک شعر خنده دار و یک گیتار concise کوتاه درست در وسط
[ترجمه گوگل]هر ترانه دارای یک پشتوانه نامنظم، یک خط سیری و یک گیتار مختلط است

12. Other cartoons are lifeless; plenty of sitcoms offer droll toddlers and clever menials, bringing down their betters with disparaging asides.
[ترجمه ترگمان]کارتون های دیگر بی جان هستند بسیاری از کمدی های موقعیت خنده دار کودکان toddlers و menials زیرک را ارائه می کنند و betters را با بی علاقگی تحقیر کننده پایین می آورند
[ترجمه گوگل]کارتون های دیگر بی روح هستند بسیاری از کمیته های داوطلبانه، کودکان نوپا و مناسبت های هوشمندانه را رعایت می کنند، و بیننده های خود را با خرافات کنار می برند

13. But these flourishes never distract from the droll human dramas that Wong has so astutely and amusingly worked out.
[ترجمه ترگمان]اما این رونق هرگز از نمایش های مضحک بشری که وانگ آن را چنان astutely و به شوخی به شوخی انجام داده اند منحرف نشده است
[ترجمه گوگل]اما این شکوفایی هرگز از نمایشهای انسانی انسانی که وانگ به سختی و سرگرم کننده کار می کند، منحرف نمی شود

14. Although they're full of droll talk and amusing mannerisms, they are still necromancers.
[ترجمه ترگمان]هر چند که پر از شوخی مضحک و mannerisms مضحک است
[ترجمه گوگل]اگر چه آنها پر از سخن گفتن و سرگرم کننده هستند mannerisms، آنها هنوز necromancers

15. Yes, very droll, no doubt.
[ترجمه ترگمان]بله، خیلی مضحک است
[ترجمه گوگل]بله، خیلی ریزه، بدون شک

He says droll things.

او حرف‌های بامزه‌ای می‌زند.


پیشنهاد کاربران

عجیب، زیرکانه،
a person that is adorably strange and whimsically cute.
Odd
Witty



کلمات دیگر: