منصفانه، بی طرفانه، دادورانه، بیغرضانه، منصف، بیطرف، منصفانه
evenhanded
منصفانه، بی طرفانه، دادورانه، بیغرضانه، منصف، بیطرف، منصفانه
انگلیسی به فارسی
منصفانه، بیغرضانه، بیطرفانه
یکجا، منصفانه، بیغرضانه، بیطرفانه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: evenhandedly (adv.), evenhandedness (n.)
مشتقات: evenhandedly (adv.), evenhandedness (n.)
• : تعریف: fair and impartial in the treatment of others; equitable.
• مشابه: equitable, impartial, just
• مشابه: equitable, impartial, just
- She was evenhanded in her discipline of the children, never more lenient with one than another.
[ترجمه ترگمان] او در نظم و انضباط کودکان سختگیر بود و هرگز نسبت به دیگری سختگیری نمی کرد
[ترجمه گوگل] او در نظم و انضباط فرزندانش بود، هرگز با یکی از دیگری تسلیم نشد
[ترجمه گوگل] او در نظم و انضباط فرزندانش بود، هرگز با یکی از دیگری تسلیم نشد
• fair
someone who is even-handed is completely fair, especially when they are judging or testing other people.
someone who is even-handed is completely fair, especially when they are judging or testing other people.
جملات نمونه
1. the adoption of an evenhanded policy toward the arabs and jews
اتخاذ سیاست منصفانه در مورد اعراب و یهودیان
2. The experts are even-handed in apportioning blame among EU governments.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان حتی در میان دولت های اتحادیه اروپا نیز مقصر هستند
[ترجمه گوگل]کارشناسان در تقسیم بندی سرزنش در میان دولت های اتحادیه اروپا به خوبی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]کارشناسان در تقسیم بندی سرزنش در میان دولت های اتحادیه اروپا به خوبی عمل می کنند
3. He was very even-handed in the way he treated his employees.
[ترجمه ترگمان]او حتی به شیوه ای که با کارکنانش رفتار می کرد - دست به دست هم داده بود
[ترجمه گوگل]او به نحوی با کارکنانش رفتار کرد
[ترجمه گوگل]او به نحوی با کارکنانش رفتار کرد
4. Their role was to dispense even-handed justice.
[ترجمه ترگمان]نقش آن ها این بود که حتی به عدالت دست هم ندهند
[ترجمه گوگل]نقش آنها این بود که عدالت را به دست بگیرد
[ترجمه گوگل]نقش آنها این بود که عدالت را به دست بگیرد
5. He had an even-handed approach to the negotiations.
[ترجمه ترگمان]او یک رویکرد حتی - به مذاکرات داشت
[ترجمه گوگل]او یک رویکرد بسیار مناسب برای مذاکرات داشت
[ترجمه گوگل]او یک رویکرد بسیار مناسب برای مذاکرات داشت
6. Each was a serious impediment to an evenhanded and effective operation of the criminal justice system. . . .
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک مانع جدی برای یک عملیات موثر و موثر در سیستم قضایی کیفری بود
[ترجمه گوگل]هر کدام از آنها یک مانع جدی برای عملکرد عادلانه و مؤثر سیستم عدالت کیفری بود
[ترجمه گوگل]هر کدام از آنها یک مانع جدی برای عملکرد عادلانه و مؤثر سیستم عدالت کیفری بود
7. The success of Reuter's agency lay in its objectivity, speed, and even-handed treatment of clients.
[ترجمه ترگمان]موفقیت آژانس رویتر در بی طرفی، سرعت و حتی رفتار تحویل داده شده مشتریان نهفته است
[ترجمه گوگل]موفقیت سازمان آژانس راتر در عینیت، سرعت و در عین حال رفتار با مشتریان، به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]موفقیت سازمان آژانس راتر در عینیت، سرعت و در عین حال رفتار با مشتریان، به چشم می خورد
8. Would they riot or would they be relieved that an even-handed exercise had removed their tormentors?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها شورش می کردند یا این که یک تمرین حتی ناشیانه، tormentors خود را از بین برده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها سرنگون می شوند و یا از بین می روند که یک ورزش دست و پا چشمان خود را برداشته اند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها سرنگون می شوند و یا از بین می روند که یک ورزش دست و پا چشمان خود را برداشته اند؟
9. Second, some feel that no supply of arms to the combatants, however even-handed, is compatible with neutrality.
[ترجمه ترگمان]دوم، برخی احساس می کنند که بدون دست دادن سلاح برای جنگجویان، با بی طرفی سازگار است
[ترجمه گوگل]دوم، بعضی ها احساس می کنند که هیچ گونه تسلیحاتی برای جنگجویان، با این حال دست نخورده، با بی طرفی سازگار است
[ترجمه گوگل]دوم، بعضی ها احساس می کنند که هیچ گونه تسلیحاتی برای جنگجویان، با این حال دست نخورده، با بی طرفی سازگار است
10. With even-handed ridicule, John Mortimer spends much of this novel making you laugh at both.
[ترجمه ترگمان]جان مورتیمر با تمسخر even زیادی از این رمان خرج می کند که شما را به هر دوی شما می خنداند
[ترجمه گوگل]جان مورتیمر با تمسخر وحشتناک، بسیاری از این رمان را انجام می دهد که شما را در هر دو مورد می خندد
[ترجمه گوگل]جان مورتیمر با تمسخر وحشتناک، بسیاری از این رمان را انجام می دهد که شما را در هر دو مورد می خندد
11. One might as well speak of even-handed socialism.
[ترجمه ترگمان]انسان ممکن است درباره سوسیالیسم با دست صحبت کند
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است سوسیالیسم دست راستی صحبت کند
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است سوسیالیسم دست راستی صحبت کند
12. Local magistrates are expected to respect the law and provide even-handed justice.
[ترجمه ترگمان]قضات محلی انتظار دارند که به این قانون احترام بگذارند و عدالت را به دست آورند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که محکمه های محلی به قانون احترام بگذارند و عدالت را به خوبی انجام دهند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که محکمه های محلی به قانون احترام بگذارند و عدالت را به خوبی انجام دهند
13. The BBC has the reputation of being even-handed in its coverage of election news.
[ترجمه ترگمان]بی بی سی شهرت دارد که حتی در پوشش اخبار انتخابات حتی دست به دست هم داده شود
[ترجمه گوگل]بی بی سی شهرت خود را در پوشش اخبار خود در انتخابات دارد
[ترجمه گوگل]بی بی سی شهرت خود را در پوشش اخبار خود در انتخابات دارد
14. My response is, in brief, that no-supply is not more neutral than even-handed supply.
[ترجمه ترگمان]پاسخ من به طور خلاصه این است که عرضه هیچ گونه more نسبت به عرضه حتی به دست نیست
[ترجمه گوگل]واکنش من به طور خلاصه است که عرضه بدون خنثی تر از عرضه دستی است
[ترجمه گوگل]واکنش من به طور خلاصه است که عرضه بدون خنثی تر از عرضه دستی است
the adoption of an evenhanded policy toward the Arabs and Jews
اتخاذ سیاست منصفانه درمورد اعراب و یهودیان
پیشنهاد کاربران
بی طرف
بی طرفانه، غیر مغرضانه، غیر جانبدارانه
تبعیض قائل نشونده یا عادلانه . در کل به این معنا میده که برای افراد یا چیزها ی متفاوت یک رفتار یکسان را داشته باشیم .
مثل
teachers should be even - handed in the way they treat students
معلم ها باید با دانش اموزان بطور یکسان ( عادلانه ) رفتار کنن
مثل
teachers should be even - handed in the way they treat students
معلم ها باید با دانش اموزان بطور یکسان ( عادلانه ) رفتار کنن
کلمات دیگر: