کلمه جو
صفحه اصلی

archbishop


معنی : اسقف اعظم، مطران
معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک و انگلیکان) مطران

انگلیسی به فارسی

اسقف اعظم، مطران


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a highest ranking bishop who officiates over a church diocese or province.
مشابه: metropolitan

• bishop of the highest rank
an archbishop is a bishop of the highest rank, who is in charge of all the bishops and priests in a region.

مترادف و متضاد

اسقف اعظم (اسم)
prelate, archbishop, exarch

مطران (اسم)
prelate, archbishop, metropolitan

جملات نمونه

1. The Archbishop called upon the government to build more low cost homes for local residents.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم از دولت خواست تا خانه های ارزان تری برای ساکنان محلی بسازد
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم از دولت خواسته بود خانه های ارزان تر را برای ساکنان محلی بسازد

2. Archbishop Hunt-hausen also vocalized his beliefs that women and homosexuals should be more active in the church.
[ترجمه ترگمان]\"Archbishop هانت\" (hausen Hunt)نیز معتقد است که زنان و همجنس گرایان باید در کلیسا فعال تر باشند
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم هانت-هاوزن همچنین ادعاهای خود را مبنی بر اینکه زنان و همجنسگرایان باید در کلیسا فعالتر باشند، ارائه کرد

3. Desmond Tutu became the most famous Anglican archbishop in South Africa.
[ترجمه ترگمان]دزموند توتو مشهورترین اسقف اعظم Anglican در آفریقای جنوبی شد
[ترجمه گوگل]دزموند توتو معروف ترین اسقف اعظم انگلیکان در آفریقای جنوبی شد

4. He thinks the Archbishop has identified himself too closely with party politics.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که اسقف اعظم خود را بیش از حد با سیاست حزبی درگیر کرده است
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که اسقف اعظم خود را بیش از حد با سیاست های حزب شناخته شده است

5. He was enthroned as archbishop in Canterbury Cathedral in 1980.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۰ به عنوان اسقف اعظم در کلیسای جامع کانتربری منصوب شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان اسقف اعظم در کلیسای جامع کانتربری در سال 1980 میلادی پیوست

6. At the coronation, the archbishop put a crown on the Queen's head.
[ترجمه ترگمان]در تاج گذاری، مطران یک تاج بر سر ملکه گذاشت
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، اسقف اعظم یک تاج روی سر ملکه گذاشت

7. The new Archbishop is an evangelical.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم جدید یک انجیلی است
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم جدید انجیلی است

8. The Archbishop of Canterbury has sounded a warning to Europe'sleaders on third world debt.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم کانتربری به اروپا هشدار داده است که در مورد بدهی جهانی سوم هشدار داده شود
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم کانتربری هشدار داد که رهبران اروپا در مورد بدهی های جهان سوم هشدار می دهند

9. He was made Archbishop of Milan.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم میلان بود
[ترجمه گوگل]او اسقف اعظم میلان ساخته شد

10. The Pope has anointed him as Archbishop.
[ترجمه ترگمان]پاپ او را به عنوان اسقف اعظم تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]پاپ او را به عنوان اسقف اعظم الهام می دهد

11. The monarch looks to the archbishop for spiritual direction.
[ترجمه ترگمان]پادشاه به طرف اسقف اعظم برای جهت روحانی نگاه می کند
[ترجمه گوگل]پادشاه به جهت صلح به سوی اسقف اعظم نگاه می کند

12. The Archbishop of Canterbury holds the highest position in the Church of England.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم کانتربری بالاترین جایگاه را در کلیسای انگلستان داراست
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم کانتربری دارای بالاترین موقعیت در کلیسای انگلستان است

13. The Archbishop took our service of thanksgiving.
[ترجمه ترگمان]اسقف اعظم دعای شکرگزاری ما را قبول کرد
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم خدمات ما را از شکرگذاری برد

14. He denounced the decision to invite his fellow archbishop to preach.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که اسقف اعظم خود را به موعظه دعوت کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم به دعوت از اسقف اعضای خود را به موعظه محکوم کرد

15. The couple were married by the Archbishop of Canterbury .
[ترجمه ترگمان]این زوج توسط اسقف اعظم کانتربری ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]این زن و شوهر توسط اسقف اعظم کانتربری ازدواج کردند


کلمات دیگر: