1. However, such restrictive exercise would not satisfy the ethological requirements of breeds such as dalmatians, dobermanns and collies.
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین تمرین محدود الزامات مورد نیاز نژاده ای چون dalmatians، dobermanns و collies را ارضا نمی کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، چنین محدودیتی نمی تواند الزامات اخلاقی نژاد مانند دلتایی ها، دوبرمن ها و کولی ها را برآورده کند
2. Professor Norman Collies was a man noted for his logical mind.
[ترجمه ترگمان]پروفسور نورمن Collies مردی بود که متوجه ذهن منطقی او شده بود
[ترجمه گوگل]پروفسور نورمن کولیز مردی است که ذهن منطقی اش را ذکر کرده است
3. Almost all breeds are here . . . although Border collies tend to dominate the proceedings.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه نژادها در اینجا هستند، اگرچه collies های مرزی تمایل دارند بر روند کار تسلط داشته باشند
[ترجمه گوگل]تقریبا همه نژادها در اینجا هستند اگر چه مرزهای کالیزی تمایل به تسلط بر پروسه دارند
4. Yao Colly said: "I think we can meet our existing system to see that the situation in Japan. "
[ترجمه ترگمان]یائو Colly گفت: \" من فکر می کنم ما می توانیم سیستم موجود خود را ببینیم تا وضعیت ژاپن را ببینیم \"
[ترجمه گوگل]یو کالیلی گفت: 'من فکر می کنم می توانیم سیستم موجود خود را ببینیم تا وضعیت ژاپن را ببینیم '
5. We bear colly, and it's can't we feel sad.
[ترجمه ترگمان]ما colly را تحمل می کنیم و نمی توانیم احساس ناراحتی کنیم
[ترجمه گوگل]ما تحمل می کنیم و نمی توانیم غمگین باشیم