1. He was as much of an appeaser as Chamberlain, but less dogmatic and self-righteous.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه an appeaser، ولی less و self بود
[ترجمه گوگل]او مانند چمبرلن بسیار شادمانه بود، اما کمتر دگرسان و عادلانه بود
2. Mr de Klerk is criticised as an appeaser, not praised as a statesman.
[ترجمه ترگمان]آقای دی کلارک به عنوان یک سیاست مدار مورد انتقاد قرار گرفته است، نه به عنوان یک سیاست مدار
[ترجمه گوگل]آقای د کلرک به عنوان خوش اندام مورد انتقاد قرار گرفته است، نه به عنوان یک دولتشناس ستایش شده است
3. An appeaser is one who feeds a crocodile -- hoping it will eat him last.
[ترجمه ترگمان]یه appeaser که از یه کروکودیل تغذیه می کنه و امیدوار می شه که آخرش اون رو بخوره
[ترجمه گوگل]یکی از افرادی که تمایل به خوردن یک تمساح را داراست، امیدوار است که آخرین بار او را بخورد
4. Still, we promise we'll make an appearance. The appearance is an appeaser.
[ترجمه ترگمان]با این حال، قول می دهیم که سر و کله اش پیدا بشود ظاهر یک appeaser است
[ترجمه گوگل]با این حال، ما قول می دهیم که ظاهر کنیم ظاهر یک نرم کننده است
5. Martland said: "Mussolini ended his life hung upside down in Milan, but history has not been kind to Hoare either, condemned as an appeaser of fascism alongside Neville Chamberlain.
[ترجمه ترگمان]martland گفت: \" موسولینی به پایان عمرش آویزان شده و در میلان آویزان شده، اما تاریخ نیز به عنوان هور been در کنار نویل Chamberlain محکوم نشده است
[ترجمه گوگل]مارتلند گفت: 'موسولینی زندگی خود را در میلان متوقف کرد، اما تاریخ نیز به هوار نرسیده است، در کنار نویل چمبرلن محکوم به فساد اخلاقی است