کلمه جو
صفحه اصلی

peevishly


ازروی کجخلقی یا تندمزاجی، با ترشرویی

انگلیسی به فارسی

با بد خلقی


سرخورده


انگلیسی به انگلیسی

• irritably, in a grumpy manner; angrily, in an annoyed manner

جملات نمونه

1. She had grown ever more peevishly dependent on him.
[ترجمه ترگمان]بیش از پیش به او وابسته شده بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال بیشتر به سختی وابسته به او شده است

2. Paul looked through his green glasses peevishly when the other speaker brought down the house with applause.
[ترجمه ترگمان]پل از پشت شیشه های سبز خود نگاه کرد، و آن هم وقتی که سخنران با کف زدن از خانه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]پولس از طریق عینک سبز خود، هنگامی که سخنران دیگر با کف زدن خانه را برداشت، از طریق عینک سبز خود نگاه کرد

3. 'It's your own fault,' she said peevishly.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی گفت: تقصیر خودت است
[ترجمه گوگل]او گفت: 'این تقصیر توست '

4. The Invid asked peevishly, as one of the mutant Fruits bounced off his snout.
[ترجمه ترگمان]در حالی که یکی از Fruits تغییر شکل داده بود، با اوقات تلخی از او پرسید:
[ترجمه گوگل]Invid از خشمگینانه پرسید، به عنوان یکی از جهش یافته میوه ها از پستان خود رد شد

5. Jou-chia said peevishly, "Oh, so you Fangs have ancestors, while we just dropped from the sky and have none!"
[ترجمه ترگمان]jou - chia با اخم وتخم گفت: \"آه، پس شما نیاکان ما هستید، در حالی که ما تازه از آسمان رها شده ایم و نداریم!\"
[ترجمه گوگل]جو چیا گفت: 'اوه، بنابراین شما Fangs اجداد، در حالی که ما فقط از آسمان رها شد و هیچ!'

6. "I thought you might have helped, " she replied peevishly.
[ترجمه ترگمان]او با اوقات تلخی پاسخ داد: فکر می کردم ممکن است به تو کمک کرده باشی
[ترجمه گوگل]او گفت: 'فکر کردم ممکن است شما کمک کرده باشید '

7. A late puny lamb was tethered by a washing line and sparrows chirped peevishly.
[ترجمه ترگمان]یک بره کوچولو که دیر کرده بود به خط شسته شده بود و sparrows جیرجیر می کرد
[ترجمه گوگل]یک گوسفند دیر نازک توسط یک خط شستشو محاصره شد و گنجشکها گریه میکردند

8. "The cetaceans are on the whole the most peculiar and aberrant of mammals, " he remarked peevishly.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی گفت: The از همه عجیب تر و aberrant پستانداران هستند
[ترجمه گوگل]او گفت: 'کلوچه ها در کل پریشان ترین و بی معنی ترین پستانداران هستند '

9. " I've been sick, I told you, " he said, peevishly, almost resenting her excessive pity.
[ترجمه ترگمان]او با اوقات تلخی گفت: من مریض بودم، تقریبا به خاطر دلسوزی بیش از حد از او نفرت داشتم
[ترجمه گوگل]او گفت، 'من بیمار شده ام، به شما گفتم،' به سختی، تقریبا از تاسف بیش از اندازه خود ناراحت بود

10. At times like that the instinctive reaction is to childishly and peevishly cast around in search of somebody else to blame, but the real truth is self-evident and undeniable.
[ترجمه ترگمان]گاهی مثل این است که عکس العمل غریزی این است که به طور کودکانه به دنبال کسی بگردد که مقصر باشد، اما حقیقت حقیقی خود بدیهی و غیرقابل انکار است
[ترجمه گوگل]در بعضی اوقات مانند این واکنش غریزی به دنبال کودکانه و ناخوشایندی است که در جستجوی کسی است که سرزنش می کند، اما حقیقت واقعی خود آشکار و غیر قابل انکار است

11. Yesterday, the family who left us the inside of the not far cabin here acted peevishly and afterwards the things of inside was all thrown to come out.
[ترجمه ترگمان]دیروز، خانواده ای که ما را داخل کلبه خیلی دور از ما جا گذاشته بود، خیلی بد عمل کرده بود و بعد از آن همه چیز به هم ریخته و بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]دیروز، خانواده ای که ما را داخل داخل کابین دور گذاشت، در اینجا عمل می کرد و بعد از آن چیزهایی که درون آن قرار داشت، تمام شد

12. "Feed, what's the material with you?"Su destroys snow afresh blunt also see this person is performing peevishly.
[ترجمه ترگمان]\"غذا، مواد با شما چیست؟\" سو به شدت برف را از بین می برد و می بینیم که این فرد ناراضی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]'تغذیه، چه مواد با شما؟' سو از بین بردن باران برف تازه نیز ببینید این شخص انجام می دهد peevishly

پیشنهاد کاربران

​in a way that shows you are easily annoyed by things that are not important. Ox


کلمات دیگر: