1. a ropy old desk
یک میز تحریر کهنه و زهوار در رفته
2. I felt a bit ropy earlier this week, but I'm better now.
[ترجمه ترگمان]این هفته یک خرده گیج شده بودم، اما حالا بهتر شده ام
[ترجمه گوگل]من احساس می کردم کمی تلخ در اوایل این هفته، اما من بهتر است در حال حاضر
3. We spent the night in a ropy old tent.
[ترجمه ترگمان]شب رو تو یه خیمه قدیمی ropy گذروندیم
[ترجمه گوگل]ما شب را در چادر غریب گذراندم
4. The technical side is, at best, ropy.
[ترجمه ترگمان]جنبه فنی، در بهترین حالت، پیچیده است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، تکنیکال، تکنیکال است
5. Ropy, yellow or green mucus with rattling in the chest.
[ترجمه ترگمان]ropy، زرد یا سبز با سرو صدا در سینه
[ترجمه گوگل]طناب، زرد یا سبز مخاط در تکه تکه شدن در قفسه سینه
6. Good, OK and attenuant ropy blood, very helpful to health.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، بسیار خوب، و خون گرم، بسیار مفید برای سلامتی
[ترجمه گوگل]خوب، خوب و خونریزی خفیف، بسیار مفید برای سلامتی است
7. This image shows ropy pahoehoe, a type of basaltic lava that forms when solidifying lava meets an obstruction.
[ترجمه ترگمان]این تصویر ropy pahoehoe را نشان می دهد، نوعی از گدازه basaltic که در هنگام محکم کردن گدازه شکل می گیرد و مانع از آن می شود
[ترجمه گوگل]این تصویر نشان می دهد که هوی هویج، یک نوع گدازه بازالتی است که وقتی که سخت شدن گدازه ای با انسداد مواجه می شود، شکل می گیرد
8. They spent the night in a ropy old tent.
[ترجمه ترگمان]شب را در خیمه قدیمی ropy گذراندند
[ترجمه گوگل]آنها شب را در چادر غریبه گذراندند
9. The coat is a bit ropy, isn't it?
[ترجمه ترگمان]این کت یه ذره ropy، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]کت کمی خشن است، آیا این نیست؟
10. There may be a dry burning sensation; a dry mouth, ropy mucus, mouth ulcers.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک احساس سوزش خشک، دهان خشک، خلط سینه و زخم دهان وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است حس سوزش خشک وجود داشته باشد؛ دهان خشک، مخاط روده، زخم دهان
11. When he gashed on the cacti with his broken shell, there would be clear and ropy juice by which the snail could satisfy his thirst and moisten his body.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با پوسته شکسته خود، کاکتوس را شکافت، آب شفاف و آبدار وجود داشت که در آن حلزون می توانست تشنگی خود را ارضا کند و بدنش را تر کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او با کیک خرد شده اش خرد شده بود، آب آشامیدنی و نیشکر وجود دارد که حلزون می تواند تشنگی خود را تحمل کند و بدن او را مرطوب سازد
12. We all know Rapunzel's tale, how she sat at the top of her lonely tower, her long hair hanging out the window, until finally, a prince climbed its ropy length to rescue her.
[ترجمه ترگمان]همه ما می دانیم که او چگونه در بالای برج تن های او نشسته بود، چه طور او در بالای برج تن های او نشسته بود، موی بلندش را بیرون از پنجره اویزان کرده بود، تا اینکه بالاخره، یک پرنس از length خود بالا رفت تا او را نجات دهد
[ترجمه گوگل]همه ما می دانیم داستان Rapunzel، چگونه او در بالای برج تنها مانده، موی بلند خود را از پنجره پنهان، تا زمانی که در نهایت، یک شاهزاده طول می کشد تا او را نجات دهد
13. UBS still has $31 billion of subprime and other ropy American mortgages on its books, not far below the $37 billion that it has already written down.
[ترجمه ترگمان]یو بی تی \" هنوز ۳۱ میلیارد دلار از وام های subprime و دیگر وام های خود را به کتاب های خود اختصاص داده است که به مراتب کم تر از ۳۷ میلیارد دلار است که تاکنون نوشته شده است
[ترجمه گوگل]UBS همچنان 31 میلیارد دلار وام های غیرقانونی و غیرقانونی آمریکایی را در کتاب های خود دارد، که به مراتب کمتر از 37 میلیارد دلار است که قبلا نوشته شده است
14. The fat globule can take place partial coalescence over 60% only in whipping process, it made phase inversion of ropy whipped topping emulsions turn into stable solidity foam.
[ترجمه ترگمان]The های چاق می توانند فقط در فرآیند شلاق، coalescence جزیی را بیش از ۶۰ درصد به دست آورند، که وارونگی فازی را به هوا معلق کرده و به درون یک فوم استحکام پایدار تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]کروی چربی می تواند تنها در فرایند شلاق زدن بیش از 60٪ ترکیب بیش از 60٪ داشته باشد، آن را تبدیل فاز از امولسیون های شیب دار رب به تبدیل به فوم جامد پایدار تبدیل شده است