کلمه جو
صفحه اصلی

botanize


معنی : گیاه جمع کردن، تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن
معانی دیگر : گیاه شناس، ویژه گر گیاه شناسی، (به منظور پژوهش علمی) گیاه گردآوری کردن، گیاه جمع کردن برای مقاصد گیاه شناسی

انگلیسی به فارسی

گیاه جمع کردن (برای مقاصد گیاه‌شناسی)، تحقیقات گیاه‌شناسی به عمل آوردن


گیاه شناسی، گیاه جمع کردن، تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: botanizes, botanizing, botanized
(1) تعریف: to study plants.

(2) تعریف: to gather plants for study.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: botanizer (n.)
• : تعریف: to survey or study the plant life of (an area).

• study or collect plants for scientific purposes (also botanise)

مترادف و متضاد

گیاه جمع کردن (فعل)
botanize

تحقیقات گیاه شناسی بعمل اوردن (فعل)
botanize


کلمات دیگر: