1. the soldiers clustered around the wounded officer
سربازان دور افسر زخمی جمع شدند.
2. The students clustered round the old soldiers to hear the story.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان دور سربازان قدیمی جمع شدند تا داستان را بشنوند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان سربازان قدیمی را برای شنیدن داستان خواندند
3. Mean little houses clustered under the railway arches.
[ترجمه ترگمان]خانه های کوچکی زیر طاق های پل جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]متوسط خانه های کوچک زیر آرام راه آهن
4. People clustered around the market stalls.
[ترجمه ترگمان]مردم دور سالن بازار جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]افرادی که در اطراف بازار به سر می برند خسته می شوند
5. The students clustered around the old soldiers to hear the story.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان دور سربازان قدیمی جمع شدند تا داستان را بشنوند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان اطراف سربازان قدیمی را به گوش دادن داستان خوشه
6. The students clustered their tents together.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان چادرهای خود را جمع کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان چادرهای خود را باهم جمع کردند
7. The boys and girls clustered together round the camp fire telling stories and singing songs.
[ترجمه ترگمان]بچه ها و دخترها دور هم جمع شده بودند و در کنار آتش نشسته بودند و آواز می خواندند و آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]پسران و دختران در سراسر اردوگاه آتش افروختن داستان ها و آهنگ های آواز خواندگی داشتند
8. The boys and girls clustered together round the camp fire telling stories and sanging songs.
[ترجمه ترگمان]بچه ها و دخترها دور هم جمع شده بودند و با هم قصه می گفتند و آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]پسران و دختران با هم در اطراف اردوگاه های آتش افسانه ای و آهنگ های متنوع جمع شدند
9. People clustered round the notice board.
[ترجمه ترگمان]مردم دور تابلوی اعلانات جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]افراد در اطراف هیئت مدیره آگهی جمع شده بودند
10. The passengers clustered together in small groups.
[ترجمه ترگمان]مسافران در گروه های کوچک جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]مسافران با هم در گروه های کوچک جمع شدند
11. Hundreds of small boats clustered round the yacht as she sailed into Southampton docks.
[ترجمه ترگمان]صدها قایق کوچک دور قایق جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]صدها قایق کوچک در هنگام فرو رفتن به قایق بادبانی به اسکله های ساحلی آمپول زدند
12. Industries in Britain tend to be clustered together.
[ترجمه ترگمان]صنایع در بریتانیا در کنار هم قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]صنایع در بریتانیا تمایل دارند با یکدیگر همخوانی داشته باشند
13. The children clustered around their teacher.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دور teacher جمع شدند
[ترجمه گوگل]اطفال اطراف معلم خوابیده بودند
14. The children clustered together in a corner of the room.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در گوشه اتاق جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها در گوشه ای از اتاق جمع شده بودند
15. The doctors clustered anxiously around his bed.
[ترجمه ترگمان]دکترها با نگرانی دور تختش جمع شدند
[ترجمه گوگل]پزشکان به تدریج در اطراف بستر خود قرار گرفتند