کلمه جو
صفحه اصلی

cockney


معنی : لهجه لندنی، اهل لندن
معانی دیگر : اهل بخش شرقی شهر لندن (که مردم آن لهجه ی خاصی دارند)، کاکنی، گویش کاکنی، (به طور کلی) ساکن لندن، لندنی

انگلیسی به فارسی

کوکی، لهجه لندنی، اهل لندن


اهل لندن، لهجه لندنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: cockneys
(1) تعریف: (often cap.) someone who was raised in London's East End.

(2) تعریف: the characteristic manner of speaking or dialect of cockneys.
صفت ( adjective )
• : تعریف: (often cap.) of, pertaining to, or like cockneys or their manner of speaking.

• dialect spoken in the east end (district of london)
native of the east end (district of london)
of or pertaining to cockneys or the cockney dialect; vulgar, slangy
a cockney is a person who was born in the east end of london.
cockney is the dialect and accent of the east end of london.

مترادف و متضاد

لهجه لندنی (اسم)
cockney

اهل لندن (اسم)
cockney

جملات نمونه

1. He spoke with a Cockney twang.
[ترجمه ترگمان]با لهجه لندنی حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با صدای کوکین صحبت کرد

2. People with Cockney accents tend to drop their aitches.
[ترجمه ترگمان]People که با لهجه لندنی حرف می زنند، حرف او را قطع می کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای لهجه کوکینی هستند، تمایل دارند که عصای خود را رها کنند

3. You won't hear much real Cockney spoken unless you go to the East End.
[ترجمه ترگمان]اگر شما به قسمت شرقی بروید، در این خصوص چیزی نخواهید شنید
[ترجمه گوگل]شما کوکنی واقعی صحبت نمی کنید مگر اینکه به انتهای شرق بروید

4. The man spoke with a Cockney accent.
[ترجمه ترگمان]آن مرد با لهجه لندنی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]مرد با لهجه کوکین صحبت کرد

5. In Cockney rhyming slang, 'apples and pears' means 'stairs'.
[ترجمه ترگمان]در Cockney، آرگو، سیب و گلابی، یعنی پله ها
[ترجمه گوگل]'Cockney' عامیانه 'سیب و گلابی' به معنی 'پله' است

6. The Cockney accent was put on for effect.
[ترجمه ترگمان]با لهجه لندنی حرف می زدند
[ترجمه گوگل]لهجه کوکینی برای اثر گذاشته شد

7. She has a broad cockney accent.
[ترجمه ترگمان]لهجه غلیظی داشت
[ترجمه گوگل]او دارای یک لهجه کاکنی است

8. In Cockney rhyming slang, you say 'apples and pears' to mean 'stairs'.
[ترجمه ترگمان]از اصطلاحات عامیانه، تو می گویی سیب و گلابی به منظور پایین آمدن از پلکان است
[ترجمه گوگل]در کلاسیک قرون وسطی، شما می گویند 'سیب و گلابی' به معنای 'پله' است

9. He spoke with a cockney accent and dropped his aitches .
[ترجمه ترگمان]با لهجه کاکنی صحبت کرد و حرف او را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او با لهجه cockney صحبت کرد و جهش های خود را کاهش داد

10. A true cockney is born within the sound of the bells of St Mary - Le - Bow church.
[ترجمه ترگمان]A واقعی در داخل ناقوس کلیسای سنت ماری - Le به دنیا آمده است
[ترجمه گوگل]یک کوکتی واقعی در صدای زنگ های کلیسای سنت ماریا - لو - بوی متولد شده است

11. That would make Sunday tea a real cockney treat.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شد که یک فنجان چای شنبه شب واقعی را صرف کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود روز یکشنبه چای یک درمان معمولی انجام شود

12. The Cockney multi-millionaire was just a 17-year-old hopeful working as a messenger with the Rank Organisation in London.
[ترجمه ترگمان]The لندنی تنها ۱۷ ساله بود که به عنوان یک قاصد با سازمان رتبه لندن کار می کرد
[ترجمه گوگل]چند میلیونر کوکنی فقط 17 ساله بود که امیدوار بود به عنوان یک رسول با سازمان رتبه در لندن کار کند

13. Described as a chirpy cockney who could tell a plausible story.
[ترجمه ترگمان]Described و a که می توانستند داستان قابل قبولی را تعریف کنند
[ترجمه گوگل]توصیف شده به عنوان یک cokney chirpy که می تواند یک داستان قابل اعتماد بگویید

14. Charlie was a cockney by birth but he'd spent time in New York.
[ترجمه ترگمان]چارلی از تولد cockney بود اما وقتش را در نیویورک گذرانده بود
[ترجمه گوگل]چارلی تولد کوکنی بود، اما او در نیویورک وقت داشت

پیشنهاد کاربران

Cockney accent : گویش و لهجه بریتیشی که مردم جنوب شرق لندن صحبت میکنن که واقعا باحاله. یجور بریتیش غلیظ و باحال و لش


کلمات دیگر: