1. the new secretary's work is dissatisfactory
کار این منشی جدید رضایت بخش نیست.
2. If you find the merchandise dissatisfactory,they can take it back.
[ترجمه ترگمان]، اگه merchandise رو پیدا کردی اونا می تونن پسش بگیرن
[ترجمه گوگل]اگر کالا را ناراضی پیدا کنید، می توانید آن را بازگردانید
3. Otherwise, people is dissatisfactory, educational activity itself also avoids to be immersed in embarrassed condition hard.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، افراد dissatisfactory، فعالیت آموزشی نیز از غرق شدن در شرایط آشفته اجتناب می کنند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، مردم ناراضی هستند، فعالیت های آموزشی نیز خود را در شرایط شرم آور غلبه می کند
4. These fault often bring about a patient dissatisfactory or the harm that makes didymous patient, pose medical treatment issue thereby.
[ترجمه ترگمان]این خطا اغلب منجر به بیمار شدن بیمار یا آسیبی می شود که بیمار را بیمار می کند و در نتیجه مساله درمان پزشکی را مطرح می کند
[ترجمه گوگل]این گسل اغلب باعث نارضایتی بیمار یا آسیب می شود که باعث می شود بیمار دمی مستحکم باشد، بنابراین مسئله درمان پزشکی مطرح می شود
5. Final client is dissatisfactory, we are very helter-skelter also.
[ترجمه ترگمان]مشتری نهایی dissatisfactory است، ما هم آشفته و آشفته هستیم
[ترجمه گوگل]مشتری نهایی ناراضی است، ما هم خیلی سخت است
6. If you find it dissatisfactory, we can take it back.
[ترجمه ترگمان]، اگه مایه dissatisfactory پیدا کنی میتونیم برش گردونیم
[ترجمه گوگل]اگر شما آن را ناراضی پیدا کنید، می توانیم آن را برگردانیم
7. Little boy what to say, but apparent are dissatisfactory.
[ترجمه ترگمان]یه پسر کوچولو که چی بگه، اما معلوم شد مایه dissatisfactory
[ترجمه گوگل]پسر کوچک چه می گوید، اما ظاهرا ناراضی هستند
8. A piquant ghost is dissatisfactory to this.
[ترجمه ترگمان]این روح piquant مایه dissatisfactory
[ترجمه گوگل]یک شبح خشن برای این ناراضی است
9. Are you satisfactory to your job? Why satisfactory, dissatisfactory, be why?
[ترجمه ترگمان]از شغلت راضی هستی؟ چرا مایه satisfactory و dissatisfactory؟
[ترجمه گوگل]آیا به کار شما رضایت بخش است؟ چرا رضایت بخش، ناراضی، چرا؟
10. But the elasticity assume existed dissatisfactory aspects to rather fluctuant free surface flow downstream sluice.
[ترجمه ترگمان]اما کشش فرض می کند که جنبه های dissatisfactory وجود داشته باشد تا sluice جریان آب در پایین دست رود را به دست آورند
[ترجمه گوگل]اما الاستیسیته فرض می کند جنبه های ناراضی وجود دارد به جای فلج جریان آزاد آزاد در پایین نوار جریان
11. Through survey, exploiter can be fully aware of dissatisfactory places in website's design and amend them.
[ترجمه ترگمان]از طریق بررسی، exploiter می تواند به طور کامل از مکان های dissatisfactory در طراحی وب سایت و اصلاح آن ها آگاه باشد
[ترجمه گوگل]از طریق نظرسنجی، بهره برداری می تواند به طور کامل از مکان های ناراضی در طراحی وب سایت آگاه باشد و آنها را اصلاح کند
12. Dissatisfactory, but have what idea again, student much school is little.
[ترجمه ترگمان]Dissatisfactory، اما دوباره چه ایده ای داشته باشید، دانش آموزان مدرسه بسیار کم هستند
[ترجمه گوگل]رضایتبخش است، اما دوباره ایده ای دارد، دانش آموز خیلی مدرسه کمی است
13. When designing the LPF based on ideal Op Amps, the coupling effects of nonideal Op Amps are omitted, resulting in dissatisfactory performance of LPF.
[ترجمه ترگمان]هنگام طراحی LPF بر پایه Amps Op ایده آل، اثرات جفت سازی Amps Op nonideal حذف شده اند که منجر به عملکرد dissatisfactory of می شوند
[ترجمه گوگل]هنگام طراحی LPF بر اساس امپراتورهای ایده آل، اثرات متصل کردن آمپلی فایر های غیر ایدئال حذف می شوند و منجر به عملکرد نامطلوب LPF می شود
14. Going long can be ahead, going short too. But the dissatisfactory people are excluded.
[ترجمه ترگمان]راه طولانی در پیش است، کوتاه و کوتاه اما مردم dissatisfactory کنار گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]رفتن به مدت طولانی می تواند پیش رو باشد، هم کوتاه می شود اما افراد ناراضی از مطالعه حذف می شوند