کلمه جو
صفحه اصلی

cold war


معنی : جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
معانی دیگر : جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی

انگلیسی به فارسی

جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی و مطبوعاتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cold warrior (n.)
(1) تعریف: intense political or ideological hostility between nations, resulting in high tension between them, but not in outright war.

(2) تعریف: (cap.) the state of intense political and ideological hostility and competition for power that obtained between the communist Soviet Union and China and their allies, and the United States and its democratic allies, between the end of World War II and about 1990. The Cold War, always stopping short of direct military conflict, manifested in the arms race, the space race, and proxy wars in Vietnam, Korea, and the Middle East.

• post-world war ii political and economic struggle between the usa and its western european allies against the soviet union and its eastern european allies
hostility and conflict which developed between the soviet union and the united states after the end of world war ii
political and military conflict which does not include active fighting
the cold war is a state in which two countries are politically unfriendly towards each other, although they are not actually fighting.

مترادف و متضاد

جنگ سرد (اسم)
cold war

جنگ تبلیغاتی و مطبوعاتی (اسم)
cold war

جملات نمونه

1. The world lives at daggers drawn in a cold war.
[ترجمه ترگمان]دنیا به خنجر آغشته شده در جنگ سرد زندگی می کند
[ترجمه گوگل]جهان در دزدان دریایی در جنگ سرد کشته می شود

2. With the Cold War almost over, the talks were a mere formality.
[ترجمه ترگمان]گفتگو با جنگ سرد تقریبا تمام شده بود، گفتگو صرفا تشریفاتی بود
[ترجمه گوگل]با تقریبا تمام شدن جنگ سرد، مذاکرات تنها فرمالیته بود

3. Throughout the Cold War, the Allies asserted their right to move freely between the two Berlins.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، متفقین ادعا کردند که حق دارند آزادانه بین دو کشور حرکت کنند
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد، متحدان حق خود را نسبت به حرکت آزادانه بین دو برلین اعلام کردند

4. With the end of the Cold War, several warships were put into mothballs.
[ترجمه ترگمان]در پایان جنگ سرد، چند کشتی جنگی به جای گلوله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با پایان جنگ سرد، چندین کشتی جنگی به موتور سیکلت گذاشته شد

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. During the Cold War the threat of nuclear annihilation was always on people's minds.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، تهدید نابودی هسته ای همیشه در ذهن مردم بود
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد تهدید انهدام هسته ای همیشه در ذهن مردم بود

7. The end of the Cold War was a defining moment for the world in more ways than one.
[ترجمه ترگمان]پایان جنگ سرد یک لحظه تعیین کننده برای جهان به مراتب بیش از یک سال بود
[ترجمه گوگل]پایان جنگ سرد یک لحظه تعیین کننده برای جهان بود که بیشتر از آن است

8. The end of the Cold War has produced the prospect of a new world order based on international co-operation.
[ترجمه ترگمان]پایان جنگ سرد چشم انداز یک نظم جهانی جدید براساس هم کاری بین المللی را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]پایان جنگ سرد چشم انداز یک نظم جهانی جدید مبتنی بر همکاری بین المللی را ایجاد کرده است

9. Essentially, we are talking about the cold war period.
[ترجمه ترگمان]اساسا، ما در مورد دوره جنگ سرد صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]اساسا ما در مورد دوره جنگ سرد صحبت می کنیم

10. There are encouraging signs that cold war attitudes are on the way out.
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی دلگرم کننده وجود دارد که نگرش های جنگ سرد در حال انجام است
[ترجمه گوگل]نشانه های تشویقی وجود دارد که نگرش های جنگ سرد در راه است

11. The cold war came to an end.
[ترجمه ترگمان]جنگ سرد پایان یافت
[ترجمه گوگل]جنگ سرد به پایان رسید

12. Spy thrillers with plots based on the Cold War look particularly dated nowadays.
[ترجمه ترگمان]داستان های پلیسی که براساس جنگ سرد ساخته شده بودند، امروزه به طور خاص مورد تاریخ قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هیجان انگیز جاسوسی با نقشه های مبتنی بر جنگ سرد به ویژه امروزه به نظر می رسد

13. During the Cold War, U-2 spy plane pilots installed rear-view mirrors on the aircraft to monitor their exhaust.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، خلبانان هواپیماهای جاسوسی U - ۲، آینه های دید عقب را بر روی هواپیما نصب کردند تا اگزوز آن ها را کنترل کنند
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد، خلبانان هواپیما جاسوسی U-2، هواپیما را برای نظارت بر اگزوز خود نصب کردند

14. A malign child of the Cold War who had once been the uncrowned underworld king of Berlin.
[ترجمه ترگمان]بچه بدی از جنگ سرد که زمانی پادشاه دنیای زیرزمینی برلین بود
[ترجمه گوگل]کودک خشونتبار جنگ سرد که بعدها یک پادشاه برلین زیرزمینی است

15. With the cold war over, I became an embarrassment to my parents and a joke to my kids.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]با پایان جنگ سرد، من به والدین من خجالت زده شدم و به بچه هایم شگفت زده شدم

پیشنهاد کاربران

cold war ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: جنگ سرد
تعریف: وضعیت خصمانۀ حاد میان دو ابرقدرت، همراه با مسابقۀ تسلیحاتی و برخورد دیپلماتی و جنگ روانی و انواع اقدامات خصمانه که به عملیات آشکار و مستقیم نظامی بین آنها منجر نشود


کلمات دیگر: