1. words that were full of disputable statements
سخنانی که پر از مطالب بحث انگیز بود
2. He made some very disputable claims about his record.
[ترجمه ترگمان]او ادعاهای disputable در مورد سابقه او مطرح کرد
[ترجمه گوگل]او برخی از ادعاهای بسیار متضاد را در مورد رکوردش ساخته است
3. He earned this disputable title by his thoughtful approach to critical issues and the undeniable distinction of his critical practice.
[ترجمه ترگمان]او این عنوان disputable را با رویکرد متفکرانه به مسائل حساس و تمایز غیرقابل انکار روش انتقادی خود به دست آورد
[ترجمه گوگل]او این عنوان متضاد را با استفاده از رویکرد متفکرانه خود به مسائل انتقادی و تمایز غیر قابل انکار عمل انتقادی او به دست آورد
4. The referee's decision was disputable.
[ترجمه ترگمان]تصمیم داور بی طرف بود
[ترجمه گوگل]تصمیم داور اختلاف نظر بود
5. This is a speech full of disputable statements.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی پر از اظهارات disputable است
[ترجمه گوگل]این سخنانی است که از اظهارات متضاد پرسیده شده است
6. Resale price maintenance is a disputable conduct which is neither as clearly anti-competition as the horizontal fixed price nor as good as vertical none price restraint for the competitors.
[ترجمه ترگمان]حفظ قیمت Resale یک رفتار disputable است که نه به عنوان قیمت ثابت افقی و نه به اندازه عمودی که هیچ محدودیت قیمت برای رقبا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نگهداری قیمت فروش مجدد یک رفتار قابل بحث است که نه به عنوان به طور واضح ضد رقابت به عنوان قیمت افقی ثابت و نه به عنوان خوب به عنوان محدودیت عمودی هیچ قیمت برای رقبا
7. This is, of course, disputable. There is a kind of a vogue recurrently in the history of fiction for a kind of miraculous sense that this is just exactly the way things are.
[ترجمه ترگمان]البته که این طور است در تاریخ ادبیات داستانی برای یک حس اعجاز انگیز وجود دارد که این دقیقا همان روشی است که همه چیز هستند
[ترجمه گوگل]این، البته، متضاد است نوعی از روایتی است که در طول تاریخ داستان به نوعی معجزه معجزهآمیز وجود دارد که این دقیقا همان چیزی است که همه چیز دارد
8. If they were not, the issue was disputable.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها این کار را نمی کردند، این مساله disputable بود
[ترجمه گوگل]اگر آنها نبودند، مسئله بحث برانگیز بود
9. It's disputaBle whether he should Be accepted into our cluB or not.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که او باید در club پذیرفته شود یا نه
[ترجمه گوگل]این مسئله است که آیا او باید به کلوپ ما پذیرفته شود یا خیر
10. The origin of city - states is disputable.
[ترجمه ترگمان]منشا این شهرستان شهر disputable است
[ترجمه گوگل]منشاء شهرستانها - ایالت ها بحث انگیز است
11. Translation equivalence, as a disputable issue, has been discussed for over 2000 years in translation studies.
[ترجمه ترگمان]تعادل ترجمه به عنوان یک مساله disputable برای بیش از ۲۰۰۰ سال در مطالعات ترجمه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همبستگی ترجمه، به عنوان یک مسئله بحث برانگیز، در بیش از 2000 سال در مطالعات ترجمه مورد بحث قرار گرفته است
12. Philosophy limits the disputable sphere of natural science.
[ترجمه ترگمان]فلسفه حوزه disputable علم طبیعی را محدود می سازد
[ترجمه گوگل]فلسفه حوزه بحث برانگیز علوم طبیعی را محدود می کند
13. I do not therefore baffle the reader with disputable statistics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین خواننده را با آمار disputable baffle
[ترجمه گوگل]بنابراین، خواننده را با آمار قابل ملاحظه ای سوق نمی دهم
14. It's claimed that they produce the best athletes in the world but I think that's disputable.
[ترجمه ترگمان]ادعا می شود که بهترین ورزش کاران جهان را تولید می کنند، اما من فکر می کنم آن disputable است
[ترجمه گوگل]ادعا شده است که آنها بهترین ورزشکاران دنیا را تولید می کنند، اما من فکر می کنم که بحث برانگیز است