1. Musicians blast their brassy jazz from street corners.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان در گوشه خیابان آهنگ جاز خود را اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]موسیقیدانان جاز برنجی خود را از گوشه های خیابانی انفجار می دهند
2. A woman with big brassy ear-rings.
[ترجمه ترگمان] یه زن با حلقه های کون گنده
[ترجمه گوگل]یک زن با گوشواره های پر زرق و برق بزرگ
3. She was your typical brassy blonde.
[ترجمه ترگمان] اون بلوند معمولی تو بود
[ترجمه گوگل]او بلوند معمولی شما بود
4. Clouds like brassy cauliflowers form over the steel-blue blades of the distant mountain range that borders the plain.
[ترجمه ترگمان]ابرها همچون brassy cauliflowers روی تیغه های آبی رنگ رشته کوه دور دامنه کوهستان که هم مرز با دشت است، شکل گرفته اند
[ترجمه گوگل]ابرها مانند گل کلم برنجی بیش از تیغه های فلزی آبی در دامنه کوه های دورافتاده ای که در دامنه ی مرز قرار دارند تشکیل شده است
5. The brassy boys put their tongues out at us.
[ترجمه ترگمان]پسرهای brassy زبانشان را به طرف ما دراز کردند
[ترجمه گوگل]پسران برنجی زبان خود را به ما می آورند
6. Those ladies were brassy and busty, with pudgy fingers and painted eyes.
[ترجمه ترگمان]این خانم ها brassy و busty بودند، با انگشت های گوشتالو و چشمان painted
[ترجمه گوگل]این خانم ها با سلیقه ای و شلوغ بودند، با انگشتان دست و پا و چشم های رنگی
7. From the telescreen a brassy female voice was squalling a patriotic song.
[ترجمه ترگمان]از تله اسکرین صدای brassy بود که یک تصنیف عامیانه را به هم می زد
[ترجمه گوگل]از تلوزیون، صدای زنانه برنجی، آواز وطن پرست بود
8. the brassy blonde behind the bar.
[ترجمه ترگمان]the بلوند پشت بار
[ترجمه گوگل]ورزش برنجی پشت نوار
9. Adds silvery brightness to gray hair and neutralizes brassy tones in all shades.
[ترجمه ترگمان]نور نقره ای رنگی به موهای خاکست ریش، tones را از همه shades خنثی می کند
[ترجمه گوگل]روشنایی ابریشمی را به موهای خاکستری می افزاید و خنثی کردن زنجیرهای نارنجی در تمام سایه ها
10. Do not play brass — no brassy Broadway songs, brass bands, marching bands, or big bands that feature brass, except a muted flugelhorn.
[ترجمه ترگمان]از آهنگ های رقص brassy و bands و گروه های موسیقی و دسته های بزرگ برنجی که به جز یک flugelhorn muted،، بازی نکنید
[ترجمه گوگل]برنج بازی نکنید - آهنگ های برادوی برنجی، گروه های برنجی، گروه های راهپیمایی یا گروه های بزرگ که از برنج استفاده می کنند، به جز یک فلوگلورن خاموش
11. When I reached Denis's, I'd almost forgotten about my brassy hair.
[ترجمه ترگمان]وقتی به دنیس رسیدم تقریبا موهای brassy را فراموش کرده بودم
[ترجمه گوگل]وقتی من به دنیس رسیدم، تقریبا در مورد موهای برنجی من فراموش کردم
12. Duke Ellington and Count Basie also tarnished their reputations by recording brassy versions of Beatle tunes.
[ترجمه ترگمان]دوک Ellington و کنت Basie نیز با ثبت versions آهنگ of شهرت خود را لکه دار کردند
[ترجمه گوگل]Duke Ellington و Count Basie همچنین ضرب المثل های خود را با ضبط نسخه های برادرانه آهنگ های بیتل تضعیف کردند
13. Directly behind him was a huge billboard with her picture looming big and brassy back at her.
[ترجمه ترگمان]درست پشت سر او یک بیلبورد بزرگ با تصویر her و brassy بود
[ترجمه گوگل]بلافاصله پشت سر او یک بیلبورد عظیم با تصویر او بود که به او بزرگ و برنج زده بود
14. The men stir earlier in Glasgow; and the women have more brassy outfits.
[ترجمه ترگمان]این مردان پیش تر در گلاسکو حرکت می کردند؛ و زنان brassy بیشتری نسبت به آن ها داشتند
[ترجمه گوگل]مردان در گلاسکو زود تر زودتر زدند و زنان بیشتر لباس های برنجی دارند