کلمه جو
صفحه اصلی

bowstring


معنی : زه، چله، زهکمان، طناب انداختن
معانی دیگر : ریسمان کمان، هر ریسمان یا نخ محکم، ریسمان دار

انگلیسی به فارسی

زه، چله، ریسمان دار، زه کمان، طناب انداختن


کج خلقی، زه، چله، زهکمان، طناب انداختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cord stretched between the two ends of an archer's bow.

(2) تعریف: a string, usu. of horsehair, for the bow of a musical instrument such as the violin.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bowstrings, bowstringing, bowstringed, bowstrung
• : تعریف: to strangle with a bowstring or something resembling a bowstring.

• cord of an archer's bow

مترادف و متضاد

زه (اسم)
gut, string, chord, cord, bowstring, catgut, whipcord, hypotenuse

چله (اسم)
bowstring

زه کمان (اسم)
bowstring

طناب انداختن (فعل)
hang, strangle, bowstring

جملات نمونه

1. a bowstring must be taut
زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.

2. the tension of the bowstring can be adjusted
میزان کشیدگی زه کمان را می توان تنظیم کرد.

3. Her body went as taut as a bowstring.
[ترجمه ترگمان]بدنش مثل زه کمان سفت شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او به عنوان یک تار و پود چسبیده بود

4. A running heart is concentrated, as an arrow bowstring, with the bull's eye as its end - result.
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه گوگل]قلب در حال اجرا به عنوان یک تیر فلش متمرکز شده است، به عنوان پایان نتیجه آن، چشم گاو است

5. An arrow fitted to the bowstring cannot avoid being discharged.
[ترجمه ترگمان]تیری که به زه کمان متصل است نمی تواند از تخلیه شدن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]یک فلش که به چنگال متصل می شود نمیتواند از تخلیه اجتناب کند

6. Unless patient a very sensitive bowstring sign, no pain is felt in the popliteal fossa region.
[ترجمه ترگمان]مگر این که بیمار یک زه کمان بسیار حساس داشته باشد، هیچ دردی در منطقه popliteal fossa احساس نمی شود
[ترجمه گوگل]بدون اینکه بیمار یک علامت خفیف بسیار حساس باشد، هیچ درد در ناحیه شکم پاپیتیایی احساس نمیشود

7. Gucheng bridge is a steel tube concrete bowstring arch and variable cross section continuous beam composite system through bridge with single load plate.
[ترجمه ترگمان]پل Gucheng یک کمان فولادی لوله فولادی و مقطع عرضی متغیر از طریق پل با صفحه بار تکی است
[ترجمه گوگل]پل Gucheng یک فولاد ضد زنگ کمان و یک سیستم متقاطع پیوندی یکپارچه از طریق پل با صفحه بار تک بار است

8. Hearing the twang of the bowstring, it assumed that it was doomed.
[ترجمه ترگمان]شنیدن صدای زه کمان، به نظر می رسید که محکوم به فناست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که محکوم شده بود

9. The bowstring was twanging.
[ترجمه ترگمان]زه کمانش را به صدا درآورده بود
[ترجمه گوگل]چنگال پیچیده بود

10. The bowstring is stretched taut.
[ترجمه ترگمان]زه کمانش را کشید
[ترجمه گوگل]چنگال کشیده شده است

11. There was a notch in the end for the bowstring, but no flight.
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در انتهای دار نی بود، اما پرواز نکرد
[ترجمه گوگل]در نهایت یک تکه برای تسخیر وجود داشت، اما هیچ پروازی نداشت

12. Each foot soldier also carried a bow, twelve arrows and a spare bowstring as standard equipment.
[ترجمه ترگمان]هر سرباز پیاده یک کمان، دوازده تیر و یک زه کمان اضافی را به عنوان تجهیزات استاندارد حمل می کرد
[ترجمه گوگل]هر سرباز پا نیز یک کمان، دوازده فلش و یک تار عنکبوت را به عنوان تجهیزات استاندارد انجام داد

13. A notch in its visible end, for slotting on to a bowstring.
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در انتهای قابل رویت آن، برای جلب توجه به یک ریسمان دار
[ترجمه گوگل]یک نکته در انتهای قابل رویت، برای کشیدن به یک کمان

14. The traditional software that reduce toxin is nonfeasance almost to the trojan, because this needs new method bowstring vaulting horse.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار سنتی که سم را کاهش می دهد تقریبا به the شباهت دارد، چون این نیاز به روش جدیدی برای کشیدن اسب vaulting دارد
[ترجمه گوگل]نرم افزار سنتی که سم را کاهش می دهد تقریبا به تروجان غیرفعال است، زیرا این روش نیازمند روش جدیدی است که با استفاده از اسب سوار می شود


کلمات دیگر: