کلمه جو
صفحه اصلی

coastline


معنی : خط ساحلی
معانی دیگر : راستای کرانه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the outline or shape of a coast.

• outline of a coast
a country's coastline is the edge of its coast.

مترادف و متضاد

خط ساحلی (اسم)
coastline, tide water

جملات نمونه

1. an indented coastline
کرانه ی دندانه دندانه

2. an irregular coastline
کرانه ی ناهموار

3. a forbiddingly rocky coastline
ساحلی که دارای صخره های خطرناک بود

4. to range the coastline
در امتداد ساحل تردد کردن

5. beautiful fjords perforate the coastline
خلیج های زیبا ساحل را مضرس می کنند.

6. The road follows the Pacific coastline.
[ترجمه ترگمان]این جاده خط ساحلی اقیانوس آرام را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]جاده به دنبال خط ساحلی اقیانوس آرام است

7. The coastline can now be monitored by radar.
[ترجمه ترگمان]این خط ساحلی اکنون می تواند توسط رادار نظارت شود
[ترجمه گوگل]خط ساحلی هم اکنون توسط رادار کنترل می شود

8. They admired the rugged beauty of the coastline.
[ترجمه ترگمان]آن ها زیبایی زمخت خط ساحلی را تحسین می کردند
[ترجمه گوگل]آنها زیبایی ناهموار خط ساحلی را تحسین می کردند

9. As the boat picked up speed, the coastline receded into the distance until finally it became invisible.
[ترجمه ترگمان]وقتی قایق سرعت گرفت، خط ساحلی در فاصله ای دور شد تا اینکه دیگر ناپدید شد
[ترجمه گوگل]همانطور که قایق سرعت را گرفت، خط ساحلی به فاصله تا رسیدن به ناگهانی تبدیل شد

10. Huge modern hotels have ruined this once unspoilt coastline.
[ترجمه ترگمان]هتل های بزرگ مدرن این خط ساحلی را یک بار خراب کرده اند
[ترجمه گوگل]هتل های مدرن بزرگ این خط ساحلی را نابود کرده اند

11. They sailed along the rugged coastline.
[ترجمه ترگمان]آن ها در امتداد خط ساحلی ناهموار حرکت کردند
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد خط ساحلی ناهموار قرار گرفتند

12. One after another, tropical storms battered the Pacific coastline.
[ترجمه ترگمان]یکی پس از دیگری، طوفان های گرمسیری خط ساحلی اقیانوس آرام را خراب کردند
[ترجمه گوگل]یکی پس از دیگری، طوفان گرمسیری خط ساحلی اقیانوس آرام را خرد کرد

13. The oil spill has spoilt the whole beautiful coastline.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت همه خطوط ساحلی زیبا را خراب کرده است
[ترجمه گوگل]نشت نفت باعث نابودی کل خط ساحلی زیبا شده است

14. The road zigzags along a rocky coastline.
[ترجمه ترگمان]مسیری پر پیچ وخم در امتداد خط ساحلی صخره ای
[ترجمه گوگل]جاده زنجبیل در امتداد خط ساحلی سنگی

15. Pollution along the coastline is threatening marine life.
[ترجمه ترگمان]آلودگی در امتداد خط ساحلی زندگی دریایی را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]آلودگی در امتداد خط ساحلی، زندگی دریایی را تهدید می کند

16. Britain's coastline stretches 4000 kilometres and much of it is crumbling away.
[ترجمه ترگمان]خط ساحلی حدود ۴۰۰۰ کیلومتر طول دارد و بیشتر آن در حال فروریختن است
[ترجمه گوگل]خط ساحلی بریتانیا 4000 کیلومتر است و بیشتر آن از بین می رود

17. We watched the harbour and then the coastline fade away into the morning mist.
[ترجمه ترگمان]به لنگرگاه نگاه کردیم و بعد خط ساحلی در مه صبحگاهی ناپدید شد
[ترجمه گوگل]ما بندر را تماشا کردیم و سپس خط ساحلی به غبار صبحگاه خفه شد

پیشنهاد کاربران

خط ساحلی

مترادف shoreline

The boundary between land and sea

نوار ساحلی

coastline ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: خط کناره
تعریف: خطی که حداکثر پیشروی امواج توفانی بر روی ساحل/ کرانه را نشان می دهد


کلمات دیگر: