معنی : بحی، سر و صدا، دعوا، جنجال کردن، سروصدا کردن، مشاجره کردن، سرشاخ کردن
معانی دیگر : (قدیمی) جنجال بپا کردن، (سر چیزهای جزئی) مشاجره کردن، بگو مگو کردن، جنجال، محاجه
جنجال کردن، مشاجره کردن، دعوا، سروصدا
خرگوش، دعوا، بحی، سر و صدا، جنجال کردن، مشاجره کردن، سروصدا کردن، سرشاخ کردن