کلوچه ای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gofer
کلوچه ای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
انگلیسی به فارسی
کلوچه ای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزند و همان شکل رابر
برو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) an employee whose main function is running errands.
• someone who is employed to run errands
a gofer is someone who is employed to help someone by fetching things, and generally carrying out unimportant tasks; an informal word.
a gofer is someone who is employed to help someone by fetching things, and generally carrying out unimportant tasks; an informal word.
مترادف و متضاد
errand boy or girl
Synonyms: bottom person on the totem pole, gal Friday, go getter, grunt, guy Friday, hired help, low person on the totem pole, office boy, office girl, peon, scrub
جملات نمونه
1. I started out as a gofer, running errands for him and doing odd little jobs.
[ترجمه ترگمان]شروع کردم به بیرون کشیدن ماموریت برای او و انجام دادن کاره ای عجیب و غریب
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک بروکر شروع کردم، برای او کارهای زیادی انجام دادم و کارهای کوچک کمی انجام دادم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک بروکر شروع کردم، برای او کارهای زیادی انجام دادم و کارهای کوچک کمی انجام دادم
2. Durham was a gofer, a nothing!
[ترجمه ترگمان]موسسه دوره ام بچه gofer و a بود
[ترجمه گوگل]دورام یک گلف بود، هیچ چیز!
[ترجمه گوگل]دورام یک گلف بود، هیچ چیز!
3. Gofer breaks the eggs into the flour.
[ترجمه ترگمان]gofer تخم مرغ ها را در آرد می شکند
[ترجمه گوگل]گوفر تخم مرغ را به آرد برمی دارد
[ترجمه گوگل]گوفر تخم مرغ را به آرد برمی دارد
4. Gofer is dancing with a belle, too.
[ترجمه ترگمان] gofer \"داره با یه دختر خوشگل می رقصه\"
[ترجمه گوگل]Gofer با رقص نیز رقصنده است
[ترجمه گوگل]Gofer با رقص نیز رقصنده است
5. Gofer in drawing process influence on the yarn quality stability and production efficiency of back process.
[ترجمه ترگمان]Gofer در طراحی تاثیر فرآیند بر پایداری کیفیت الیاف و بازدهی تولید فرآیند برگشتی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]Gofer در فرایند رسم بر روی پایداری کیفیت نخ ها و بازده تولید فرایند بازگشت اثر می گذارد
[ترجمه گوگل]Gofer در فرایند رسم بر روی پایداری کیفیت نخ ها و بازده تولید فرایند بازگشت اثر می گذارد
6. Gofer puts the plate into the oven.
[ترجمه ترگمان]gofer بشقاب را به داخل تنور می گذارد
[ترجمه گوگل]Gofer این صفحه را به دیگ می آورد
[ترجمه گوگل]Gofer این صفحه را به دیگ می آورد
7. Minnie asks Gofer to fetch the cake.
[ترجمه ترگمان]مینی از Gofer می خواهد کیک را بیاورد
[ترجمه گوگل]مینی از گوتر درخواست می کند تا کیک را بیرون بیاورد
[ترجمه گوگل]مینی از گوتر درخواست می کند تا کیک را بیرون بیاورد
8. Send the gofer out for cigarettes.
[ترجمه ترگمان] gofer رو بفرست واسه سیگار
[ترجمه گوگل]برای گوسفند ارسال کنید
[ترجمه گوگل]برای گوسفند ارسال کنید
9. He works as a gofer in a small store.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان a در یک فروشگاه کوچک کار می کند
[ترجمه گوگل]او در یک فروشگاه کوچک به عنوان یک قدم به قدم کار می کند
[ترجمه گوگل]او در یک فروشگاه کوچک به عنوان یک قدم به قدم کار می کند
10. Gofer runs out quickly.
[ترجمه ترگمان]gofer خیلی سریع فرار میکنه
[ترجمه گوگل]گوفر به سرعت اجرا می شود
[ترجمه گوگل]گوفر به سرعت اجرا می شود
11. Gofers However, back to roadshow campaigning and an important innovation: Gofers.
[ترجمه ترگمان]بااینحال، بازگشت به تبلیغات roadshow و یک نوآوری مهم: gofers
[ترجمه گوگل]با این حال، به برگزاری انتخابات جاده ای و یک نوآوری مهم می پردازیم: Gofers
[ترجمه گوگل]با این حال، به برگزاری انتخابات جاده ای و یک نوآوری مهم می پردازیم: Gofers
12. And Emile Heskey, on the back of three Premier League goals last season, was invited to resume as Wayne Rooney's gofer.
[ترجمه ترگمان]در فصل گذشته، امیل هسکی، که در پشت سه گل برتر لیگ برتر قرار داشت، به عنوان \"وین رونی\" (وین رونی)دعوت شد
[ترجمه گوگل]و امیل Heskey، در پشت سه گل اول لیگ برتر در فصل گذشته، به عنوان وفادار وین رونی به عنوان سرمربی برگزار شد
[ترجمه گوگل]و امیل Heskey، در پشت سه گل اول لیگ برتر در فصل گذشته، به عنوان وفادار وین رونی به عنوان سرمربی برگزار شد
13. Some designers have become the tail of market, the gofer of boss, the midwife of commodity carnival. . . .
[ترجمه ترگمان]بعضی از طراحان دم بازار شده اند، رئیس اداره، قابله و قابله کارناوال کالا
[ترجمه گوگل]بعضی از طراحان تبدیل به دم بازار شده اند، گوینده رئیس، ماما کارناوال کالایی
[ترجمه گوگل]بعضی از طراحان تبدیل به دم بازار شده اند، گوینده رئیس، ماما کارناوال کالایی
14. At his request, Janice Em interrupted her labors as a computer operator and gofer for the Council Advisory Staff, and joined him in his office.
[ترجمه ترگمان]به درخواست او، \"Janice ام\" کار خود را به عنوان یک اپراتور رایانه ای و gofer برای کارکنان مشاور شورا قطع کرد و در دفترش به او پیوست
[ترجمه گوگل]جینیس اوم در درخواستش کار خود را به عنوان یک اپراتور کامپیوتر متوقف کرد و برای هیئت مشورتی مشورت می کرد و در دفترش به او پیوست
[ترجمه گوگل]جینیس اوم در درخواستش کار خود را به عنوان یک اپراتور کامپیوتر متوقف کرد و برای هیئت مشورتی مشورت می کرد و در دفترش به او پیوست
پیشنهاد کاربران
( غیررسمی ) : نوکر، چاکر، خادم، غلام، پادو، کنیز.
کسی که استخدام شده تا همه نوع کاری انحام بده.
پادو
کلمات دیگر: