تنزل قیمت، ارزان
cut rate
تنزل قیمت، ارزان
انگلیسی به فارسی
ارزان، تخفیفدار، حراجی
(مغازهی) ارزانفروش، (دکان) حراجی (cut-price هم میگویند)
نرخ برش، تنزل قیمت، ارزان
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: available at a reduced price; cheap.
• (2) تعریف: offering cheap goods or services.
- a cut-rate store
[ترجمه ترگمان] یک فروشگاه نرخ برش
[ترجمه گوگل] یک فروشگاه برش نرخ
[ترجمه گوگل] یک فروشگاه برش نرخ
• inexpensive, cheap; reduced price, discount
جملات نمونه
1. cut-rate prices
قیمت های کاسته شده
2. The Fed also said it would cut rates again if that were necessary to ward off recession.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی همچنین اعلام کرد در صورتی که برای جلوگیری از رکود اقتصادی لازم باشد قیمت ها را کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]فدرال رزرو همچنین گفت که نرخ های جدید را کاهش می دهد، اگر این امر برای جلوگیری از رکود اقتصادی ضروری است
[ترجمه گوگل]فدرال رزرو همچنین گفت که نرخ های جدید را کاهش می دهد، اگر این امر برای جلوگیری از رکود اقتصادی ضروری است
3. He expects the Fed to cut rates a number of times in the coming months.
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد که بانک مرکزی فدرال در ماه های آینده تعداد دفعات کاهش را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که فدرال رزرو در چند ماه آینده تعدادی از نرخ ها را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که فدرال رزرو در چند ماه آینده تعدادی از نرخ ها را کاهش دهد
4. Cutting rates will be necessary if the central bank is to prevent the krone from strengthening any more against the mark.
[ترجمه ترگمان]اگر بانک مرکزی قرار است از تقویت و تقویت هر چیز دیگر در برابر این هدف جلوگیری کند، کاهش نرخ لازم خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر بانک مرکزی برای جلوگیری از تقویت بیشتر سهام در برابر علامت، نرخ برش ضروری باشد
[ترجمه گوگل]اگر بانک مرکزی برای جلوگیری از تقویت بیشتر سهام در برابر علامت، نرخ برش ضروری باشد
5. Central bank officials said they agreed to cut rates after a better-than-expected fourth quarter inflation report.
[ترجمه ترگمان]مقامات بانک مرکزی گفتند که آن ها با کاهش نرخ بعد از گزارش تورم سه ماهه چهارم انتظار موافقت کردند
[ترجمه گوگل]مقامات مرکزی بانک مرکزی اعلام کرده اند که پس از گزارش تورمی سه ماهه چهارم، بهتر از نرخ بهره، موافقت کردند
[ترجمه گوگل]مقامات مرکزی بانک مرکزی اعلام کرده اند که پس از گزارش تورمی سه ماهه چهارم، بهتر از نرخ بهره، موافقت کردند
6. Is cut rate the inspiration, the South Korean Stock market launches the bounce immediately. At present the South Korean Stock market expands the rise to 2%.
[ترجمه ترگمان]آیا این میزان اله ام بخش است؟ بازار سهام کره جنوبی بلافاصله جهش را آغاز می کند در حال حاضر بازار سهام کره جنوبی افزایش ۲ درصدی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]آیا کاهش نرخ الهام بخش، بازار سهام کره جنوبی بلافاصله بلافاصله راه اندازی می کند در حال حاضر بازار سهام کره جنوبی افزایش به 2٪ افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]آیا کاهش نرخ الهام بخش، بازار سهام کره جنوبی بلافاصله بلافاصله راه اندازی می کند در حال حاضر بازار سهام کره جنوبی افزایش به 2٪ افزایش می یابد
7. This was the first time the economy has cut rates before meeting since after the 911 terrorist attacks in 2001 and it may cut rate further when it meets next week.
[ترجمه ترگمان]این اولین بار بود که اقتصاد از زمان بعد از حملات تروریستی ۹۱۱ در سال ۲۰۰۱ میزان کاهش را کاهش داد و ممکن است زمانی که هفته آینده ملاقات می کند، این نرخ را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این اولین بار بود که اقتصاد پس از حملات تروریستی 911 در سال 2001 کاهش یافته است و ممکن است در صورت تداوم در هفته آینده، میزان کاهش را نیز کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این اولین بار بود که اقتصاد پس از حملات تروریستی 911 در سال 2001 کاهش یافته است و ممکن است در صورت تداوم در هفته آینده، میزان کاهش را نیز کاهش دهد
8. With eroded rainfall energy increasing the cut rate of vegetation for erosion gradually weak.
[ترجمه ترگمان]با افزایش انرژی بارش، میزان برش پوشش گیاهی برای فرسایش به تدریج ضعیف شد
[ترجمه گوگل]با افزایش میزان بارش باران فرسوده، نرخ برش پوشش گیاهی برای فرسایش به تدریج ضعیف می شود
[ترجمه گوگل]با افزایش میزان بارش باران فرسوده، نرخ برش پوشش گیاهی برای فرسایش به تدریج ضعیف می شود
9. A report showing falling business confidence lifted hopes that slowing economic growth will prompt the Bundesbank to cut rates soon.
[ترجمه ترگمان]گزارشی حاکی از آن است که کاهش اعتماد به کسب و کارها باعث افزایش امیدها برای کاهش رشد اقتصادی خواهد شد و باعث خواهد شد که نرخ رشد اقتصادی به زودی کاهش یابد
[ترجمه گوگل]گزارش ای که اعتماد به نفس کسب و کار را کاهش می دهد، امیدوار است که کاهش رشد اقتصادی باعث شود که بانک باندسبک به سرعت نرخ بهره را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]گزارش ای که اعتماد به نفس کسب و کار را کاهش می دهد، امیدوار است که کاهش رشد اقتصادی باعث شود که بانک باندسبک به سرعت نرخ بهره را کاهش دهد
10. As a result, to keep to their schedules, the television companies had to cut rates, resulting in falling revenues.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه برای نگاه داشتن به برنامه آن ها، شرکت های تلویزیونی مجبور به کاهش نرخ ها شدند و منجر به کاهش درآمدها شدند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، برای حفظ برنامه های خود، شرکت های تلویزیونی مجبور به کاهش نرخ، و در نتیجه درآمد سقوط
[ترجمه گوگل]در نتیجه، برای حفظ برنامه های خود، شرکت های تلویزیونی مجبور به کاهش نرخ، و در نتیجه درآمد سقوط
11. Now more companies issue cards and many are willing to cut rates or waive annual fees to snare each others' customers.
[ترجمه ترگمان]اکنون شرکت های بیشتری کارت صادر می کنند و بسیاری مایل به کاهش هزینه ها یا چشم پوشی از هزینه های سالانه برای به دام انداختن هر یک از مشتریان هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شرکت ها کارت های بیشتری را عرضه می کنند و بسیاری از آنها مایل به کاهش نرخ می باشند و هزینه های سالانه را از بین می برند تا مشتریان یکدیگر را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شرکت ها کارت های بیشتری را عرضه می کنند و بسیاری از آنها مایل به کاهش نرخ می باشند و هزینه های سالانه را از بین می برند تا مشتریان یکدیگر را از بین ببرند
12. Preoperative embolization is helpful to reduce intraoperative hemorrhage and increase cut rate and safe of operation and treatment effect of spinal giant cell tumor.
[ترجمه ترگمان]preoperative embolization برای کاهش خونریزی intraoperative و افزایش نرخ کاهش و ایمن بودن عملیات و عملکرد درمان سرطان سلول بزرگ مفید است
[ترجمه گوگل]آمبولیزاسیون قبل از عمل مفید است برای کاهش خونریزی درونی و افزایش میزان برش و ایمن از عمل و اثر درمان تومور سلولی غدد نخاعی
[ترجمه گوگل]آمبولیزاسیون قبل از عمل مفید است برای کاهش خونریزی درونی و افزایش میزان برش و ایمن از عمل و اثر درمان تومور سلولی غدد نخاعی
13. Conclusion Preoperative targeted vessel embolization can decrease the danger of operation, increase cut rate and also reduce intraoperative hemorrhage.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری هدایت کشتی هدفمند embolization می تواند خطر عملیات، افزایش نرخ کاهش و کاهش خونریزی intraoperative را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آمبولیزاسیون قلبی قبل از عمل ممکن است خطر حمله را کاهش دهد، میزان برش را افزایش دهد و خونریزی های عمل جراحی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آمبولیزاسیون قلبی قبل از عمل ممکن است خطر حمله را کاهش دهد، میزان برش را افزایش دهد و خونریزی های عمل جراحی را کاهش دهد
14. "Make yourself available for a learning opportunity, at a cut rate to the employer, " says Lauren Milligan, founder of consulting firm ResuMAYDAY.
[ترجمه ترگمان]لورن milligan، موسس شرکت مشاوره ResuMAYDAY می گوید: \" شما خودتان را برای یک فرصت یادگیری در یک میزان کاهش به کارفرما در دسترس قرار دهید \"
[ترجمه گوگل]لورن میگلان، بنیانگذار شرکت مشاوره ResuMAYDAY می گوید: 'خود را برای یک فرصت یادگیری در دسترس قرار می دهید، با نرخ کاهش کارفرما '
[ترجمه گوگل]لورن میگلان، بنیانگذار شرکت مشاوره ResuMAYDAY می گوید: 'خود را برای یک فرصت یادگیری در دسترس قرار می دهید، با نرخ کاهش کارفرما '
cut-rate prices
قیمتهای کاستهشده
پیشنهاد کاربران
تخفیف خورده، ارزان، ارائه شده با قیمت پایین تر از قیمت اصلی
Rpeduced price، bargain - priced, inexpensive, cheap
Cut - rate clothing stores
Rpeduced price، bargain - priced, inexpensive, cheap
Cut - rate clothing stores
کلمات دیگر: