1. The liver is then braised in olive oil.
[ترجمه ترگمان]سپس کبد در روغن زیتون braised می شود
[ترجمه گوگل]سپس کبد در روغن زیتون رشد می کند
2. I braised some beans to accompany a shoulder of lamb.
[ترجمه ترگمان]من یه مقدار لوبیا رو درست کردم تا همراه یه بره بره
[ترجمه گوگل]من بعضی از لوبیا را برای یک شانه گوسفند بریزم
3. Put the chicken in hot fat and braise thoroughly.
[ترجمه ترگمان]جوجه را در چربی و گرم گرم کنید
[ترجمه گوگل]مرغ را در چربی داغ بگذارید و به طور کامل بشویید
4. Less tender cuts Of meat are made tender by mOist heat methods Of cooking: braising and stewing.
[ترجمه ترگمان]برش های نازک گوشت با استفاده از روش های گرمای moist پخت: braising و stewing ترد می شوند
[ترجمه گوگل]برش های کوچک تر گوشت با روش های گرم مؤثر ساخته می شود
5. Slow cooking or braising tends to turn fresh mushrooms to mush and to destroy their subtle, ethereal texture.
[ترجمه ترگمان]آشپزی کند یا braising معمولا قارچ تازه را به حریره گندم تبدیل می کند و بافت ظریف و اثیری آن ها را از بین می برد
[ترجمه گوگل]پخت و پز آهسته یا چرت زدن تمایل دارد که قارچ های تازه را به قهوهای مایل به زرد و نابودی ظریف و بافت اثیری آن بکشاند
6. Many of the recipes for braised and grilled dishes employ thyme in a pivotal role.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دستور العمل هایی برای braised و غذاهای کبابی از آویشن در یک نقش محوری استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دستورالعمل های غذاهای پخته شده و کبابی، عدس را در نقش محوری نقش آورده اند
7. Stars Restaurant offers braised lamb shank with black truffles for $ 24 and shirts for $
[ترجمه ترگمان]رستوران ستاره ها braised lamb با truffles های سیاه به قیمت ۲۴ دلار و پیراهن برای هر دلار ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]رستوران ستاره پیشنهاد می کند که بره های بره موم با تروف های سیاه و سفید برای 24 دلار و پیراهن ها برای دلار است
8. The long braising in wine develops rich flavors.
[ترجمه ترگمان]The طولانی در شراب flavors غنی را توسعه می دهد
[ترجمه گوگل]چاشنی طولانی در شراب، طعم های غنی را توسعه می دهد
9. With older wild goose, braising is the preferred method of cooking.
[ترجمه ترگمان]با یک غاز وحشی، braising روش بهتر پخت است
[ترجمه گوگل]با گراز وحشی قدیمیتر، braising روش ترجیحی پخت و پز است
10. Methods of cooking such as braising and stewing are used to increase tenderness in tougher cuts of meat.
[ترجمه ترگمان]روش های پخت مثل braising و stewing برای افزایش حساسیت در برش های گوشت مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]روش های پخت و پز مانند برنزه سازی و سرخ کردن برای افزایش حساسیت به تندرستی در کاهش گوشت استفاده می شود
11. This delicious braised duck dish is nicely balanced by the slight sweetness and tartness of the fruit.
[ترجمه ترگمان]این غذای خوش مزه braised به خوبی با شیرینی خفیف و tartness میوه متعادل می شود
[ترجمه گوگل]این ظرف اردک طعم خوشمزه با شیرینی و ترشح میوهی کمیاب است
12. Wild partridge and grouse take well to a variety of cooking methods, but roasting and braising are the most successful.
[ترجمه ترگمان]کبک و نوک دراز به انواع مختلفی از روش های پخت وپز عمل می کنند، اما کباب کردن و braising بیش ترین موفقیت را دارند
[ترجمه گوگل]گوزن وحشی وحشی و وحشی به انواع مختلفی از روش های پخت و پز می پردازند، اما گوشت خوک و سیب زمینی بیشترین موفقیت را دارند
13. Y., are chicken wings or short ribs braised with a malty brown ale.
[ترجمه ترگمان]Y, بال مرغ و گوشت کوتاه و گوشت کوتاه و یک آبجو ریز قهوه ای است
[ترجمه گوگل]Y, بال های مرغ یا دنده های کوتاه با پایه قهوه ای مالت است
14. And the horseradish potato puree, braised greens, Maytag blue cheese and port wine sauce are also praiseworthy.
[ترجمه ترگمان]و پوره سیب زمینی horseradish، braised سبزی، پنیر آبی Maytag و سس شراب port نیز قابل ستایش است
[ترجمه گوگل]پوره سیب زمینی تند تند، سبزیجات ترشیده، پنیر آبی میتاگ و سس شراب پورت نیز قابل ستایش هستند
15. Place braised legs alongside. Garnish with mint sprigs.
[ترجمه ترگمان]پاهای braised را در کنار آن قرار دهید garnish با شاخه های نعناع
[ترجمه گوگل]پاها را در گوشه کنار ساق پا قرار دهید گلابی نعنا با گلابی نعنا