کلمه جو
صفحه اصلی

bosk


معنی : بته، بوته، بیشه
معانی دیگر : درختستان، درختزار (boskage هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

بته، بوته، بیشه


بس، بته، بوته، بیشه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small wooded or brushy area; thicket.

• small stand of trees (archaic)

مترادف و متضاد

بته (اسم)
test, bosk, bush

بوته (اسم)
bramble, test, check, bosk, bush, underbrush, shrub, heath, herb, bosket, brushwood

بیشه (اسم)
forest, wood, bosk, grove, thicket, glade, bosquet, bosket, brake, coppice, brushwood, holt, shaw

جملات نمونه

1. There is a small house among the bosk.
[ترجمه ترگمان]یک خانه کوچک بین بوته هست
[ترجمه گوگل]یک خانه کوچک در میان بسک وجود دارد

2. Murmuring Bosk deals 1 damage to you.
[ترجمه ترگمان]Murmuring Bosk با ۱ ضربه به شما سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]خرد کردن بوسک به شما آسیب می رساند

3. The hotel was among the bosk next to the sea.
[ترجمه ترگمان]هتل در میان the کنار دریا قرار داشت
[ترجمه گوگل]این هتل در میان بسکی در کنار دریا بود

4. Refined western-style villa pin-points covered in tropical plants bosk.
[ترجمه ترگمان]یک ویلای ویلایی غربی با سبک غربی پوشیده شده در گیاهان گرمسیری bosk
[ترجمه گوگل]پناهگاه های ویلایی نقره ای غنی شده در بوته های گرمسیری پوشش داده شده است

5. Light panes, tender and comfortable, which gentleman roams elegantly in bosk ?
[ترجمه ترگمان]شیشه های روشن، نرم و راحت، که این آقا در بوته زندگی می کند؟
[ترجمه گوگل]پرده های نور، مناقصه و راحت، که نجیب زاده elegantly در bosk roams؟


کلمات دیگر: