1. Dissenter Donald Ross was appointed by President Nixon.
[ترجمه ترگمان]نماینده رسمی مخالفان، \"دونالد راس\" توسط رئیس جمهور (نیکسون)منصوب شد
[ترجمه گوگل]دونالد راس دیزنر توسط رئیس جمهور نیکسون منصوب شد
2. Scalia was a dissenter in that case as well.
[ترجمه ترگمان]اسکلیا هم در آن مورد مخالف بود
[ترجمه گوگل]اسکالی در این مورد مخالف بود
3. One could say that he was the dissenter in an age of . . . romantic anarchy.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها می توانست بگوید که او، ناراضی در عصر هرج ومرج رمانتیک است
[ترجمه گوگل]می توان گفت که او در سالیان متمادی است هرج و مرج عاشقانه
4. The lone dissenter was the NZD/USD which saw fresh 0. 7435 lows as the body count from yesterday's earthquake grew.
[ترجمه ترگمان]تنها مخالف، NZD \/ دلار آمریکا بود که صفر تر را دید همانطور که شمارش کل زلزله دیروز افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مخالف تنها NZD / USD بود که تازه ترین سطح 0 7435 بود که شمارش بدن از زلزله دیروز افزایش پیدا کرد
5. With the senior "liberal" justice, John Paul Stevens, retired, Hurley asks whether Breyer will take over as the lead "dissenter in chief.
[ترجمه ترگمان]در حالی که قاضی ارشد \"لیبرال\"، جان پل استیونز بازنشسته شد، هارلی از وی می پرسد که آیا بریر به عنوان \"مخالف\" رهبری را به عهده خواهد گرفت یا نه
[ترجمه گوگل]هورلی با عدالت ارشد 'لیبرال'، جان پل استیونز، بازنشسته می پرسد آیا بریجر به عنوان رهبر مخالف رهبری خواهد شد
6. Because of having less share and the dissenter to controlling shareholders, the minority shareholders are extremely easy to become the object being infringed on.
[ترجمه ترگمان]به دلیل دارا بودن سهم کم تر و مخالفان برای کنترل سهامداران، سهامداران اقلیت بسیار ساده برای تبدیل شدن به هدفی که مورد تجاوز قرار می گیرد، بسیار ساده هستند
[ترجمه گوگل]به دلیل داشتن سهم کمتر و مخالف برای کنترل سهامداران، سهامداران اقلیت، بسیار آسان هستند که به جرم شکایت شوند
7. Justice Alito was also the lone dissenter in United States v. Stevens, last year's decision striking down a ban on videos and other depictions of animal cruelty.
[ترجمه ترگمان]Justice Alito همچنین تنها مخالف مخالف در ایالات متحده در برابر استیونز بود، تصمیم سال گذشته بر ممنوعیت پخش فیلم و دیگر ترسیم قساوت بر روی حیوانات رخ داد
[ترجمه گوگل]عدالت Alito نیز تنها مخالف ایالات متحده در مقابل استیونس بود، تصمیم سال گذشته که ممنوعیت ویدیوها و سایر موارد ظلم و ستمی از ظلم و ستم به حیوانات بود
8. Tower of London ( 1597 ) Catholic dissenter John a rope stretched from the Tower a getaway rowboat.
[ترجمه ترگمان]برج لندن (۱۵۹۷)کلیسای کاتولیک جان طنابی را از برج یک قایق پارویی از برج لندن بیرون کشید
[ترجمه گوگل]برج لندن (1597) مخالف کاتولیک جان یک طناب از برج قایق رانی فرار کشید
9. Presidential economic advisor Andrei Illarionov, the lone dissenter in the Kremlin on most aspects of its economic policy, has resigned, Russian news agencies reported Tuesday.
[ترجمه ترگمان]به گزارش آژانس های خبری روسیه در روز سه شنبه، آندره Illarionov، مشاور اقتصادی ریاست جمهوری، تنها مخالف در کرملین در بیشتر جنبه های سیاست اقتصادی خود استعفا داده است
[ترجمه گوگل]آندری الیاریونوف مشاور اقتصادی ریاست جمهوری، که تنها مخالف کرملین در بیشتر جنبه های سیاست اقتصادی آن است، استعفا داده است
10. The only loud dissenter was Venezuela, whose envoy urged America and its allies to call off "invasion plans against Libya".
[ترجمه ترگمان]تنها مخالف با صدای بلند ونزوئلا بود که envoy آمریکا و متحدان آن را بر آن داشت تا \"طرح های تهاجمی علیه لیبی\" را اعلام کنند
[ترجمه گوگل]تنها مخالف با صدای بلند ونزوئلا، نماینده خود، از آمریکا و متحدانش خواست تا برنامه های تهاجم علیه لیبی را کنار بگذارند
11. The role of the dissenter is not for the weak - kneed.
[ترجمه ترگمان]نقش مخالفان مخالف برای the ضعیف نیست
[ترجمه گوگل]نقش مخالف برای ضعیف - زانو نیست
12. One prominent dissenter, Nikolas Salagiannis, said the reshuffle had generated a slim hope.
[ترجمه ترگمان]Nikolas Salagiannis، یکی از مخالفان برجسته، گفت که ترمیم کابینه امید اندکی به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]نیکولاس Salagiannis، یکی از مخالفان برجسته، گفت: مجدد مجدد امید باریک ساخته شده است
13. One who disagrees; a dissenter.
[ترجمه ترگمان]کسی که مخالفت می کند، ناراضی است
[ترجمه گوگل]کسی که مخالف است یک مخالف
14. It was also a positive term with none of the negative connotations of Nonconformist or Dissenter.
[ترجمه ترگمان]این واژه همچنین یک عبارت مثبت با هیچ یک از معانی منفی of یا ناسازگار نبود
[ترجمه گوگل]این یک اصطلاح مثبت بود که هیچ کدام از کانون های منفی Nonconformist یا Dissenter نبود