کلمه جو
صفحه اصلی

botching


معنی : سرهم بندی

انگلیسی به فارسی

بوت شدن، سرهم بندی


مترادف و متضاد

سرهم بندی (اسم)
bungle, botch, botching


کلمات دیگر: