1. His death was bound up with the matter.
[ترجمه ترگمان]مرگ او با این موضوع کنار آمده بود
[ترجمه گوگل]مرگ او با این موضوع همراه بود
2. His mind was bound up in that question.
[ترجمه ترگمان]ذهنش در این سوال پیچ خورده بود
[ترجمه گوگل]ذهن او در این سوال محدود شد
3. Parcels must be properly bound up for posting to other countries.
[ترجمه ترگمان]Parcels باید به درستی برای ارسال به کشورهای دیگر بسته شوند
[ترجمه گوگل]بسته ها باید به درستی برای فرستادن به کشورهای دیگر محدود شود
4. Her illness is bound up with the pressure of her study and work.
[ترجمه ترگمان]بیماری او با فشار مطالعه و کار او بستگی دارد
[ترجمه گوگل]بیماری او با فشار تحصیل و کار او بستگی دارد
5. They are completely bound up in the dictionary they are compiling.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا در فرهنگ لغت هستند که تدوین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طور کامل در فرهنگ لغت جمع می شوند
6. He is bound up in his work with old people.
[ترجمه ترگمان]او با آدم های پیر کار می کند
[ترجمه گوگل]او در کار خود با افراد سالخورده است
7. The history of the company is closely bound up with the history of the Grant family.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه این شرکت در ارتباط نزدیکی با سابقه خانواده گرانت است
[ترجمه گوگل]تاریخچه این شرکت به شدت با تاریخ خانواده گرانت مرتبط است
8. Economic progress is closely bound up with educational development.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت اقتصادی به شدت با توسعه آموزش و پرورش ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]پیشرفت اقتصادی با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد
9. He was too bound up in his own problems to listen to any of mine.
[ترجمه ترگمان]او خیلی درگیر مشکلات خودش بود که به هیچ کدام از من گوش بدهد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد به مشکلات خود را برای گوش دادن به هر یک از من متصل است
10. Her long hair was bound up.
[ترجمه ترگمان]موهای بلندش به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]موی بلند او محدود شد
11. Their interests were completely bound up in their careers.
[ترجمه ترگمان]علایق آنان به طور کامل در شغل خود محدود شده بود
[ترجمه گوگل]منافع آنها به طور کامل در حرفه های خود متصل بود
12. He seems very bound up in his work.
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه کارش خیلی خوب بوده
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد بسیار در کار او بستگی دارد
13. Mark's problems are all bound up with his mother's death when he was ten.
[ترجمه ترگمان]وقتی ۱۰ سالش بود مشکلات مارک با مرگ مادرش بستگی به مرگ داشت
[ترجمه گوگل]مسائل مارک زمانی که او ده ساله بود با مرگ مادرش همراه بودند
14. The future of the island is bound up with the fortunes of the ruling power.
[ترجمه ترگمان]آینده این جزیره با سرنوشت حاکم بر این کشور بستگی دارد
[ترجمه گوگل]آینده این جزیره با ثروت قدرت حاکم است