کلمه جو
صفحه اصلی

disputant


معنی : اهل مباحثه، منازعهکننده، جدلی
معانی دیگر : بحث کننده، بحث گر، طرف بحث

انگلیسی به فارسی

منازعه‌کننده، اهل مباحثه، جدلی


اختلاف نظر، اهل مباحثه، منازعهکننده، جدلی


انگلیسی به انگلیسی

• one who disputes, one who debates

مترادف و متضاد

اهل مباحثه (اسم)
eristic, disputant

منازعه کننده (اسم)
disputant

جدلی (صفت)
dialectic, dialectical, argumentative, polemical, polemic, controversial, forensic, disputant, disputatious

جملات نمونه

1. Tourism environment capacity is the most disputant problem in travel studying until now. it is one of the important problems of no final conclusion also.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت محیط گردشگری دشوارترین مساله در مطالعه سفر تا به امروز است یکی از مسائل مهم عدم نتیجه گیری نهایی نیز همین است
[ترجمه گوگل]ظرفیت محیط زیست گردشگری، مسئله بحث برانگیز ترین در سفر در حال مطالعه تا به حال است این یکی از مسائل مهمی است که نتیجه نهایی نیز ندارد

2. The "wisdom of this world" is closely associated with the disputant of this aeon.
[ترجمه ترگمان]\"حکمت این جهان\" از نزدیک با the این aeon مرتبط است
[ترجمه گوگل]حکمت این دنیا به شدت با اختلافات این ائون ارتباط دارد

3. In other words, the reasons for the dispute are many, but each disputant holding a different power concept is one of the main causes.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، دلایل اختلاف بسیار زیاد است، اما هر disputant که یک مفهوم قدرت متفاوت را در دست دارد، یکی از دلایل اصلی است
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، دلایل اختلاف بسیاری است، اما هر اختلاف نظر که یک مفهوم قدرت متفاوت دارد یکی از علل اصلی است

4. A mediator should not guarantee results, especially if such guarantee could be perceived as favoring one type of disputant or industry over another.
[ترجمه ترگمان]یک میانجی نباید نتایج را تضمین کند، به خصوص اگر چنین تضمینی را می توان به عنوان یک نوع از one یا صنعت بر روی دیگری مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]یک واسطه نباید نتایج را تضمین کند، به ویژه اگر چنین تضمینی بتواند به عنوان یک نوع اختلاف نظر یا صنعت بیش از دیگری مورد توجه قرار گیرد

5. The negative confirmation suit is requesting the court confirmed the disputant legal relationship does not exist or denies some kinds of existent suit.
[ترجمه ترگمان]دادخواست تایید منفی از دادگاه خواسته است تا تایید کند که رابطه قانونی disputant وجود ندارد یا برخی از انواع کت و شلوار موجود را انکار می کند
[ترجمه گوگل]کتب تأیید منفی درخواست دادگاه را تأیید کند که رابطه حقوقی اختلاف نظر وجود ندارد یا نوعی کت و شلوار موجود را انکار می کند

6. The person who lies according to the flesh is consistent with the disputant of this aeon.
[ترجمه ترگمان]کسی که با توجه به گوشت دروغ می گوید با disputant این aeon سازگار است
[ترجمه گوگل]کسی که بر اساس گوشت دروغ است، با بحث برانگیز این آئین سازگار است


کلمات دیگر: