کلمه جو
صفحه اصلی

cocker


معنی : خروس باز
معانی دیگر : رجوع شود به: cocker spaniel، لوس کردن، نازنازی بار آوردن، خروس جنگی

انگلیسی به فارسی

خروس‌باز، خروس‌جنگی


جادوگر، خروس باز


انگلیسی به انگلیسی

• hunting dog

مترادف و متضاد

خروس باز (اسم)
cocker

جملات نمونه

1. However, my cocker spaniel rates it top of the list for smell.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سگ cocker من آن را به خاطر بو، بالای لیست قرار می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، spaniel cocker من آن را در بالای لیست بوی

2. The cocker spaniel puppy stopped abruptly, then eyed the spinning leaf overhead.
[ترجمه ترگمان]سگ پاکوتاه، ناگهان متوقف شد و بعد با چشمان پر از چرخش به بالای سرش چشم دوخت
[ترجمه گوگل]توله سگ اسپانیولی کوکر به طور ناگهانی متوقف شد، و سپس سر برگ ریسندگی را دید

3. According to this, the real problem is cocker spaniels.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مساله، مشکل اصلی cocker spaniels است
[ترجمه گوگل]با توجه به این، مشکل واقعی spaniels cocker است

4. Incidentally Cocker Beck is like an open sewer in many places and this also should be dealt with.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا، خیابان بک مانند یک اگوی باز در بسیاری از جاها است و این نیز باید به آن رسیدگی شود
[ترجمه گوگل]در ضمن Cocker Beck در بسیاری از نقاط مانند یک فاضلاب باز است و این نیز باید مورد توجه قرار گیرد

5. My father bred cocker spaniels, and these endearing animals were very much part of our childhood.
[ترجمه ترگمان]سگ های پدرم، سگ های خانگی، و این حیوانات دوست داشتنی بخشی از دوران کودکی ما بودند
[ترجمه گوگل]پدرم اسپانیول ها را خرد کرد و این حیوانات دلسوز بسیار بخشی از دوران کودکی ما بود

6. I take my cocker spaniel to be groomed once a week.
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که سگ cocker را به دام می اندازم
[ترجمه گوگل]من یک اسپانیل خروسم را یک بار در هفته میبینم

7. Grandparents tend to cocker up their grandchildren.
[ترجمه ترگمان]Grandparents تمایل دارند نوه هایشان را جمع کنند
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ تمایل دارند که نوه های خود را بچرخانند

8. But many in the music industry backed Cocker, who was arrested but later released without charge.
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری در صنعت موسیقی از کوکر که دستگیر شد ولی بعدها بدون اتهام آزاد شدند
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از صنایع موسیقی، کوکر را پشت سر گذاشتند، که بازداشت شد اما بعدا آزاد شد

9. The little cocker spaniel quivering in a cage caught my eye right away.
[ترجمه ترگمان]یک سگ پاکوتاه کوچک در قفس می لرزید، فورا چشمم به چشم من افتاد
[ترجمه گوگل]اسپانیل کوچولوی کوچولویی که در قفس لرزید، به زودی چشمم را گرفت

10. The Cocker Spaniel is the smallest member of the Sporting Group.
[ترجمه ترگمان]گروه سنی کوکر کوچک ترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه گوگل]کوک اسپانیل کوچکترین عضو گروه ورزشی است

11. My Cocker Spaniel is a merry dog.
[ترجمه ترگمان]سگ شکاری من سگ merry است
[ترجمه گوگل]کوپر اسپانیل من یک سگ خوش تیپ است

12. We do not encourage parents to cocker up their children.
[ترجمه ترگمان]ما والدین را تشویق نمی کنیم که فرزندانشان را بزرگ کنند
[ترجمه گوگل]ما والدین را تشویق نمیکنیم تا فرزندانشان را بگیرند

13. Cocker Spaniel is the smallest member of the Sporting Group.
[ترجمه ترگمان]کوکر spaniel کوچک ترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه گوگل]کوک اسپانیل کوچکترین عضو گروه ورزشی است

14. We think he's part cocker spaniel and part Irish setter.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم که او یک سگ پاکوتاه و یک setter ایرلندی است
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم او بخشی از اسپانیل کوک و بخشی از ایرلندی است

15. I hope our Cocker Spaniel Fila health and longevity.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که کوکر ما به سلامت و طول عمر خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که ما کوک اسپانیل فیلا سلامت و طول عمر


کلمات دیگر: