1. Thirdly, the accessibility, approachability, invariability and robustness of quasi-sliding mode are discussed.
[ترجمه ترگمان]سوم، قابلیت دسترسی، approachability، invariability و نیرومندی حالت نیمه کشویی مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سوم، دسترسی، قابلیت دسترسی، غیر قابل تغییر بودن و استحکام حالت نیمه کششی مورد بحث قرار گرفته است
2. Orange: friendliness, warmth, approachability, energy, playfulness, courage.
[ترجمه ترگمان]نارنجی: دوستانه، گرمی، انرژی، انرژی، شیطنت، شجاعت
[ترجمه گوگل]نارنجی: دوست داشتنی، گرما، قابلیت دسترسی، انرژی، بازیگری، شجاعت
3. Nice voice and normative mandarin, approachability is a plus.
[ترجمه ترگمان]صدای خوبی و از نظر چینی هم میاد، \"approachability\" هم یه plus
[ترجمه گوگل]صدای عالی و ماندارین هنجاری، قابلیت دسترسی به عنوان یک پلاس است
4. They are one and all friendly, kind and tolerant - largely I surmise by virtue of my wife and her approachability.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک و همه مهربان، مهربان و با تحمل هستند - تا حد زیادی با فضیلت همسرم و her حدس می زنم
[ترجمه گوگل]آنها یک و همه دوستانه، مهربان و تحسین برانگیز هستند - به طور کلی من به دلیل همسر و قابلیت دسترسی او قول می دهم
5. Cook invests this uncompromising dub soundscape with her pop-attuned approachability.
[ترجمه ترگمان]کوک این داب uncompromising را با approachability هماهنگ خود سرمایه گذاری می کند
[ترجمه گوگل]کوک با استفاده از قابلیت دستیابی پاپ خود به این ناخوشایند از موسیقی دوبلی بهره میبرد
6. It embodies three prominent characteristics such as directness, mutuality and approachability.
[ترجمه ترگمان]آن شامل سه ویژگی برجسته مثل directness، mutuality و approachability است
[ترجمه گوگل]این شامل سه ویژگی برجسته مانند صداقت، دوگانگی و قابلیت دسترسی است
7. Dark colours give an aura of authority while lighter pastel shades suggest approachability.
[ترجمه ترگمان]رنگ های تیره، هاله ای از قدرت را به خود می دهند در حالی که رنگ های روشن، approachability را پیشنهاد می کنند
[ترجمه گوگل]رنگ های تیره به حقیقت قدرت می رسند در حالی که سایه های سبک تر کشویی نشان می دهد قابلیت دسترسی